
کتاب کتاب های ممنوع
معرفی کتاب کتاب های ممنوع
کتاب کتابهای ممنوع نوشتهٔ نیکولاس جی. کارولایدز با ترجمهٔ محسن حنیف و طاهره رضایی توسط انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است. این کتاب به بررسی سرگذشت رمانهایی میپردازد که به دلایل سیاسی در آمریکا و جهان ممنوع شدهاند.
درباره کتاب کتابهای ممنوع
این اثر بخشی از مجموعهٔ چهارجلدی کتابهای ممنوعه است که هر جلد به یکی از دلایل ممنوعیت کتابها در جوامع مختلف میپردازد. جلد حاضر بهطور خاص به رمانهایی اختصاص دارد که به دلایل سیاسی سانسور یا ممنوع شدهاند. نویسنده در این کتاب به تحلیل و بررسی بیش از چهل رمان و سه نمایشنامهٔ جهانی پرداخته است که در کشورهای مختلف، عمدتاً بهدلایل سیاسی، با ممیزی مواجه شدهاند. این اثر با ارائهٔ تاریخچهای از سانسور و ممیزی در جوامع مختلف، به خوانندگان کمک میکند تا درک بهتری از تأثیرات سیاسی بر ادبیات و محدودیتهای اعمالشده بر نویسندگان داشته باشند.
پیشینهٔ ممیزی در جهان به اندازهٔ تاریخ مکتوب بشر قدمت دارد. قدیمیترین سند موجود در این زمینه، رسالهٔ جمهوری افلاطون است که در آن، ممیزی را یکی از اصول اساسی آرمانشهر خود معرفی کرده است. افلاطون معتقد بود که تعیین معیارهای نویسندگی، نقشی مهم در تعامل ادبیات با سیاست و اخلاق دارد. پس از او، ارسطو با نگرشی متفاوت، فواید ادبیات و بهویژه نمایش تراژیک را بررسی کرد و برخلاف افلاطون، به دفاع از ادبیات پرداخت. این مجادلات دربارهٔ فواید و مضرات ادبیات و نقش آن در تحقق آرمانشهر تا امروز ادامه داشته است.
کتاب کتابهای ممنوع را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای پژوهشگران، دانشجویان و علاقهمندان به حوزهٔ ادبیات، تاریخ و علوم سیاسی مناسب است. همچنین، افرادی که به مطالعهٔ تأثیرات سیاسی بر ادبیات و سرگذشت رمانهای ممنوعشده علاقهمند هستند، میتوانند از این اثر بهرهمند شوند.
بخشی از کتاب کتابهای ممنوع
«آقای رئیسجمهور که انسانی خودخواه، شکاک و انتقامجوست، به مشاور خصوصی مورد علاقهاش، میگل آنجل فیس، (یا همان دون میگل کارا دو آنجل) دستور میدهد به کانالز درمورد دستگیری قریبالوقوعش بهطور محرمانه هشدار دهد تا او «بلافاصله فرار کند»؛ زیرا «برای حکومت خوب نیست که او را به زندان بیندازند». آنجل فیس با کمک لوشیو واسکز، یکی از اعضای پلیس مخفی که میگل بهطور اتفاقی او را در یک میکده ملاقات کرده، با صحنهسازی برای ربودن کامیلا کانالز، دختر ژنرال، ترتیب فرار آنها را میدهد. آنجل فیس درحالی که که یک دسته مرد نخراشیده او را همراهی میکنند، موفق میشود کامیلا را بدزدد. آنها برای انحراف اذهان دست به غارت خانه میزنند و پلیس هم در این غارتگری به آنها ملحق میشود.
ژنرال کانالز موفق میشود فرار کند. تلاش نافرجام برای کشتن او حین فرار باعث خشم دادستان دادگاه نظامی میشود. دستگیریها آغاز میشود. اولین نفری که بازداشت میشود، فدینا روداس است. فدینا روداس پس از شنیدن این نقشه از همسرش که او نیز از واسکز شنیده بود، از روی سادگی به کامیلا هشدار میدهد. فدینا را در سلولی قبرمانند زندانی و بازجویی میکنند. او قصهاش را میگوید؛ ولی دادستان دادگاه نظامی دوست ندارد حرفهای فدینا را باور کند. با او بدرفتاری میکنند و کتکش میزنند؛ حتی کسانی که فدینا را دستگیر کردهاند، نوزادش را که از گرسنگی گریه میکند، به اتاق کناری میآورند تا فدینا را مجبور کنند محل ژنرال را لو دهد. از آنجایی که او چیزی از ماجرا نمیداند، نوزاد را رها میکنند تا درحالی که مادر صدایش را میشنود، بمیرد. فدینا پس از مرگ نوزادش دیوانه میشود. سپس دادستان دادگاه نظامی فدینا را درمقابل ۱۰ هزار پزو به زنی که رئیس فاحشهخانه است، میفروشد تا او را برای تنفروشی به بردگی بکشد.»
حجم
۴۲۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۵۹ صفحه
حجم
۴۲۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۵۹ صفحه