
کتاب متن، ترجمه و شرح اصول کافی (کتاب الحجه، جلد اول)
معرفی کتاب متن، ترجمه و شرح اصول کافی (کتاب الحجه، جلد اول)
کتاب متن، ترجمه، و شرح اصول کافی (کتاب الحجه، جلد اول) نوشتهٔ محمد بن یعقوب کلینی است که با شرح حسین درگاهی و ترجمهٔ علیرضا منفردکیا در انتشارات شمس الهدی منتشر شده است.
درباره کتاب متن، ترجمه، و شرح اصول کافی (کتاب الحجه، جلد اول)
گفته شده است که کتاب اصول کافی یکی از مهمترین و معتبرترین کتابهای حدیثی شیعه است. متن این اثر توسط محمد بن یعقوب کلینی نوشته شده و او در مدت ۲۰ سال به درخواست شاگردانش این کتاب را گردآوری کرده است. این اثر جایگاه ویژهای در فرهنگ مکتوب امامیه دارد که همهٔ بزرگان در آن فرهنگ از آن تجلیل میکنند. این کتاب، اثری جامع در معارف و معانی فرهنگ شیعی است و دقت و علمی که در تألیف آن به کار رفته، آن را به کتابی مهم در حوزهٔ حدیث در تشیع تبدیل کرده است. بخش «فروع» در این کتاب به همراه سه کتاب دیگر، منابع چهارگانهٔ اصلی فقه شیعه را تشکیل می دهد و بخش «اصول» آن جامع تمام معارف شیعی در عقاید، اخلاق، آداب و سنن است. در کتاب متن، ترجمه، و شرح اصول کافی (کتاب الحجه، جلد اول) میتوانید متن اصلی جلد اول کتاب «الحجه» که یکی از بخشهای کتاب اصول کافی است و ترجمه و شرح آن را مطالعه کنید.
خواندن کتاب متن، ترجمه، و شرح اصول کافی (کتاب الحجه، جلد اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب احادیث تشیع پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب متن، ترجمه، و شرح اصول کافی (کتاب الحجه، جلد اول)
«قُلْتُ: فَمَا تَصْنَعُ بِهَا؟ قَالَ: أَرَی بِهَا الْأَلْوَانَ وَ الْأَشْخَاصَ. قُلْتُ: فَلَک أَنْفٌ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: فَمَا تَصْنَعُ بِهِ؟ قَالَ: أَشَمُّ بِهِ الرَّائِحَةَ قُلْتُ: أَ لَک فَمٌ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: فَمَا تَصْنَعُ بِهِ؟ قَالَ: أَذُوقُ بِهِ الطَّعْمَ. قُلْتُ: فَلَک أُذُنٌ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: فَمَا تَصْنَعُ بِهَا؟ قَالَ: أَسْمَعُ بِهَا الصَّوْتَ.
گفتم: با آن، چه میکنی؟ گفت: با آن رنگها و اشخاص را میبینم. گفتم: آیا بینی داری؟ گفت: آری. گفتم: با آن، چه میکنی؟ گفت: با آن بوها را استشمام میکنم. گفتم: آیا دهان داری؟ گفت: آری. گفتم: با آن، چه میکنی؟ گفت: طعمها را با آن میچشم. گفتم: آیا گوش داری؟ گفت: آری. گفتم: با آن، چه میکنی؟ گفتم: با آنان صداها را میشنوم.
قُلْتُ: أَ لَک قَلْبٌ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: فَمَا تَصْنَعُ بِهِ؟ قَالَ أُمَیزُ بِهِ کلَّ مَا وَرَدَ عَلَی هَذِهِ الْجَوَارِحِ وَ الْحَوَاسِّ. قُلْتُ: أَ وَ لَیسَ فِی هَذِهِ الْجَوَارِحِ غِنًی عَنِ الْقَلْبِ؟ فَقَالَ: لَا. قُلْتُ: وَ کیفَ ذَلِک وَ هِی صَحِیحَةٌ سَلِیمَةٌ؟ قَالَ: یا بُنَی، إِنَّ الْجَوَارِحَ إِذَا شَکتْ فِی شَیءٍ شَمَّتْهُ أَوْ رَأَتْهُ أَوْ ذَاقَتْهُ أَوْ سَمِعَتْهُ رَدَّتْهُ إِلَی الْقَلْبِ فَیسْتَیقِنُ الْیقِینَ وَ یبْطِلُ الشَّک.
گفتم: آیا قلب داری؟ گفت: آری. گفتم: با آن، چه میکنی؟ گفت: به وسیلهٔ قلب، هر آنچه اعضا و حواسم دریافت میکنند، تشخیص میدهم. گفتم: آیا این جوارح میتوانند از قلب بینیاز باشند؟ گفت: نه. گفتم: چرا نه؟ حال آنکه این اعضا سالماند و کار میکنند. گفت: پسرجان! اعضای انسان زمانی که در چیزی که استشمام کرده، یا دیده، یا چشیده، یا شنیده شک میکنند، به قلب ارجاع میدهند. آن وقت، قلب، شک را از بین برده و یقین ایجاد میکند.
قَالَ هِشَامٌ: فَقُلْتُ لَهُ: فَإِنَّمَا أَقَامَ اللهُ الْقَلْبَ لِشَک الْجَوَارِحِ؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: لَا بُدَّ مِنَ الْقَلْبِ وَ إِلَّا لَمْ تَسْتَیقِنِ الْجَوَارِحُ؟ قَالَ: نَعَمْ.
هشام گفت: به او گفتم: پس خدا قلب را تنها برای برطرف کردن شکّ و تردید در اعضا و جوارح آفریده است؟ او گفت: آری. گفتم: آیا حتماً باید قلب باشد وگرنه جوارح یقین نمیکنند؟ او گفت: آری.»
حجم
۳۳۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۵۰۴ صفحه
حجم
۳۳۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۵۰۴ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب از کتابهای اصلی مذهب تشیع هست پیشنهاد میکنم حتما مطالعه بفرمایین