کتاب ماجراهای آقای جنابی و علیامخدره خانم
معرفی کتاب ماجراهای آقای جنابی و علیامخدره خانم
کتاب ماجراهای آقای جنابی و علیامخدره خانم نوشتهٔ رشید بیات مختاری است. نشر سنجاق این داستان ایرانی را بهصورت الکترونیک منتشر کرده است.
درباره کتاب ماجراهای آقای جنابی و علیامخدره خانم
کتاب ماجراهای آقای جنابی و علیامخدره خانم ۱۲ داستان کوتاه طنز مرتبط را در بر دارد. عنوان این داستانهای ایرانی عبارت است از «بیسکوییت»، «میهمانی»، «بادکش»، «آرامش قبل از طوفان»، «وجد»، «علیامخدره و نوشتههای جنابی»، «علیامخدره ثروتمند»، «دنیای کِرِمهای علیامخدره»، «خواب»، «تلفن»، «علیامخدره هنرمند» و «کی جرئت داره بگه دهنت بو میده!».
نشر سنجاق زیرمجموعهٔ «طاقچه» برای ناشر- مؤلفان است. نشر سنجاق از صفر تا صد انتشار کتاب کنار مؤلفان و مترجمان است و آنها را با ارائهٔ باکیفیت تمام خدمات لازم، پشتیبانی و همراهی میکند. این نشر سفارش انتشار کتاب و اثر در هر حوزهای (داستان و رمان، کتابهای علمی، کتاب شعر، تبدیل پایاننامه به کتاب و…) را میپذیرد. کتابها با این انتشارات، منتشر میشوند، میتوانند بهدست میلیونها مخاطب برسند و نویسنده میتواند با فروش کتابش درآمدی ماهانه کسب کند. این انتشارات برای افرادی است که میخواهند کتاب جدیدی منتشر کنند و برای افرادی است که پیش از این، کتابی منتشر کردهاند و اکنون میخواهند نسخهٔ الکترونیکی آن را منتشر کنند.
خواندن کتاب ماجراهای آقای جنابی و علیامخدره خانم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای ایرانی و علاقهمندان به ادبیات طنز پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ماجراهای آقای جنابی و علیامخدره خانم
«علیامخدره خیلی ثروتمند است. جنابی فقط ازگوشهای از ثروتش خبر داشت. حسابهای بانکیاش پر پول بود. جنابی اطلاع داشت که طی سالها هروقت که پولش از پارو بالا میرفت و نمیدانست باهاش چهکار کند، ارز میخرید. الان باید سبدی از ارزهای مختلف در جاهای متفاوتی از خانه یا توی صندوق امانات بانکاش داشته باشد. از کلکسیون جواهراتش که نگو. با اینکه یکبار دزد زده بود به خانهشان و موجودی جواهراتش را کلاً صفر کرد (یکی از معدود دفعاتی بود که دل جنابی واقعاً به حال علیامخدره سوخت) ولی کلکسیون جواهراتش دوباره مثل ققنوس سر از خاکستر دزدی بیرون زد و مایه رشک خانمهای فامیل شد.
علیامخدره همچنین چندین ملک و مستغلات داشت که همهشان را اجاره داده بود و از بابتشان کلی پول درمیآورد که حساب و کتابش را کسی جز خودش نمیدانست. البته درآمد شغل شریف معلمی هم بود که مزید بر حساب بانکیاش بود. اما شاید بالاترین درآمد علیامخدره از محل صرفهجوییهایش در خرجی خانه بود که جنابی هر ماه به او میداد. قرارشان از اول این بوده که خریدهای خانه با علیامخدره باشد و جنابی هر ماه مبلغ تعیینشدهای را به او بدهد و او هرچه که صرفهجویی کند، تصاحب کند. خب صد البته علیامخدرهای که تا حالا شناختید، استاد صرفهجویی است. مخارج را چنان تنظیم میکرد که نرخ تورم در منزلشان منفی، ذخایر ارزی در بانکهای خارجی بالا، رشد اقتصادی مثبت بیست و پنج درصد و خلاصه یک حکومت کاملاً کارآ از نظر اقتصادی در منزلشان برپا شده بود. هر ماه البته، با استدلالات مختلف که جنابی هیچوقت نمیتوانست درکشان کند، ثابت میکرد که پول خرجی کافی نیست و جنابی باید به خرجی ماهانه چیزی اضافه کند. در مقابل این سؤال جنابی که آخر چرا خرجی باید زیاد شود، فوری میگفت: «میدونی چیه، از امروز خودت برو خرید، خودتم خرج کن.» جنابی هم فوری کوتاه میآمد. نه اینکه از مسئولیت خرید خانه میترسید، نه. یکی دوبار گفت: «باشه خودم انجام می دم». اما علیا با استفاده از شگردهای مبارزه منفی ماهاتما گاندی، هنگام خرید چنان کرده که جنابی همانجا وسط بازار ترهبار نشست و گفت: «دیگه نمیتونم.» درست مثل بچههایی که از پیادهروی سریع و پرشتاب والدینشان یکدفعه میبُرند و همانجا مینشینند.»
حجم
۳۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۸ صفحه
حجم
۳۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۸ صفحه
نظرات کاربران
داستانهای این کتاب در قالب طنزی شیرین در واقع شرح شطرنجی است که همه زن و شوهرای این روزه تو روابطشون بازی میکنن. هرکدوم باید حرکت بعدی رو با دقت انتخاب کنن وگرنه صحنه رو میبازن. هر زوجی با خوندن