کتاب اصالت، هویت و خود واقعی در محیط کار
معرفی کتاب اصالت، هویت و خود واقعی در محیط کار
کتاب اصالت، هویت و خود واقعی در محیط کار نوشتهٔ گروه نویسندگان و ترجمهٔ فاطمه ثابتی است. نشر مون این کتاب در حوزهٔ کسبوکار و موفقیت را منتشر کرده است.
درباره کتاب اصالت، هویت و خود واقعی در محیط کار
کتاب اصالت، هویت و خود واقعی در محیط کار (Authenticity, Identity, and Being Yourself at Work) در چهار بخش با عنوانها «شناخت خود واقعی»، «ارتباط صادقانه، بدون باز کردن بیش از حد سفرهٔ دل»، «مقابله با احساسات واقعی» و «وقتی کار و هویت باهم تلاقی میکنند» نگاشته شده است. نویسندگان در این اثر از به خوانندهٔ خود گفتهاند که ارزشهایتان را پیدا کنید، معنا ببخشید و از آنها استفاده کنید، گفتوگوی صادقانه برای ارتباط با دیگران استفاده کنید، کار و هویت شما دو چیز متفاوت هستند و چطور گفتوگوهایی دشوار داشته باشیم، بیآنکه پلی را خراب کنیم. اگر میخواهید بدانید هویت واقعی شما جدا از شغلتان چیست، کتاب حاضر را بخوانید.
خواندن کتاب اصالت، هویت و خود واقعی در محیط کار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب کسبوکار و هویت شغلی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اصالت، هویت و خود واقعی در محیط کار
«اوایل قرن جدید (سالهای ۲۰۰۰) بود که پیامهایی از طرف رسانه و جامعه خیلی آشکارا مفهوم تعادل نامناسب کارزندگی را چون نشان افتخار ترویج کرد. مهم بود آخرین نفر دفتر را ترک کنید، وقت مخصوص خانواده را قربانی کنید و هر کاری که برای اثبات جدیت در کارتان لازم است انجام دهید تا وابستگی و تعهد همیشگی را به مدیرتان نشان دهید.
برای رنگینپوستها این فشار انتظاری را در بر داشت که هرچند هیچوقت بلند به زبان نیامد، ولی بسیار واضح بود: مطمئن شوید همهٔ مشخصات فرهنگی رنگینپوستهای آمریکاییای را که در خود دارید، کنار میگذارید و بعد وارد کار میشوید. در اصل، «اقلیت نمونه» باشید که مدیرها مجبور نشوند رفتارشان را اصلاح و محیطی همهشمول ایجاد کنند.
از تخریب واژههایی نظیر «بدقلق» و «چالشبرانگیز» مثل شمشیر استفاده کردند تا مطمئن شوند متخصصهای مطرود فهمیدهاند که فقط یک انتخاب دارند: یا اندازهٔ قالبی شوید که ما برایتان در نظر گرفتهایم یا شغل دیگری پیدا کنید.
حین این دوره از حرفهام، اغلب از مدیرانی ارشد که جزو اقلیت مطرود نبودند راهنمایی میگرفتم و میپرسیدم چطور میتوانم در گروههایشان موفقترین فرد باشم. گفتند بیشتر لبخند بزنم، موهایم را صاف کنم، کیفدستی برند بخرم و کفش پاشنهبلند بپوشم. خب، این کارها را کردم. لباس برندهایی را پوشیدم که میگویند مخصوص حرفهایهاست، موهای طبیعیام را تغییر دادم و توجهی نکردم به تعصبات افراطی یا نژادپرستانهای که نصیبم میشد. تمایلم به خشنود کردن دیگران و همزمان سرکوب خودِ واقعی و غرایزم دربارهٔ اینکه چهچیزی درست است و چهچیزی غلط، دستبهدست هم دادند و نتیجهای جز فرسودگی و نارضایتی نداشت و من تنها کسی نبودم که چنین تجربههایی داشت. (برای اطلاعات بیشتر دربارهٔ اینکه آیا ظاهرتان را برای شغل تغییر دهید یا نه، مقالهٔ فرعی «میشود موهایم حالت طبیعی داشته باشد؟» را بخوانید.)
در جایگاه مدیرعامل و سرمایهگذار در ساخت نرمافزار فنی منابع انسانی که از طریق برنامههای مربیگری امکان حفظ و نگهداشت کارمندان را افزایش میدهد، کارمندهای فراوانی دیدهام که در زندگی، مدرسه و حرفهشان با همین موانع دستوپنجه نرم کردهاند. فقط مربوط به جامعهٔ سیاهپوستها نمیشود. من و همکارم، مین وو، تازگیها صحبتی داشتیم درمورد تأثیرات مخرب ولی متفاوتِ افسانهٔ اقلیت نمونه بر دنیایمان.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه