کتاب رونالد ریگان

کتاب رونالد ریگان نوشتهٔ دیوید برن و ترجمهٔ سعید کلاتی است. نشر ثالث این ناداستان را روانهٔ بازار کرده است. نویسنده در این اثر زندگی‌نامهٔ فکری رونالد ریگان، چهلمین رئیس‌جمهور آمریکا را شرح داده است.

درباره کتاب رونالد ریگان

کتاب رونالد ریگان حاوی ناداستان است. دیوید برن در این کتاب به زندگی‌نامهٔ فکری رونالد ریگان پرداخته است. رونالد ریگان چهلمین رئیس‌جمهور آمریکا بوده است و در بین سال‌های ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹ در حزب جمهوری‌خواه فعالیت می‌کرد.

در یک تقسیم‌بندی می‌توان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشته‌هایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق می‌شود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و به‌دلایلی دیگر شروع به نوشتن می‌کند. در مقابل، در نوشته‌های غیرواقعیت‌محور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز می‌زند و این گونه به‌عنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیت‌محور) طبقه‌بندی می‌شود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم هم‌نوعان است (البته نه به‌معنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدف‌های دیگر ناداستان‌نویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمون‌های بی‌شماری می‌پردازد و فرم‌های گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی می‌تواند شامل این‌ها باشند: جستارها، زندگی‌نامه‌ها، کتاب‌های تاریخی، کتاب‌های علمی - آموزشی، گزارش‌های ویژه، یادداشت‌ها، گفت‌وگوها، یادداشت‌های روزانه، سفرنامه‌ها، نامه‌ها، سندها، خاطره‌ها و نقدهای ادبی.

خواندن کتاب رونالد ریگان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ناداستان و علاقه‌مندان به زندگی‌نامهٔ سیاست‌مداران پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب رونالد ریگان

«طبق استانداردهای معاصر، تئودور کازینسکی یک فرد واقعاً باهوش به شمار می‌رود. او در بیست‌سالگی از هاروارد فارغ‌التحصیل شد و مدرک دکترای ریاضی‌اش را در بیست‌وچهارسالگی گرفت و استاد دانشگاه برکلی شد. مقالهٔ «جامعهٔ صنعتی و آینده‌اش» نوشتهٔ کازینسکی پیچیده‌تر از تمام چیزهایی است که ریگان نوشته است. این کتاب اِلمان‌های روسو، مارکس و نیچه را با هم ترکیب می‌کند تا جامعهٔ مدرن صنعتی و فناورانه را نقد کند. او یک منتقد اجتماعی اندیشمند است. کازینسکی همچنین به یونابامیر معروف بود؛ بمب‌های ارسالی او چندین نفر را کشت و ده‌ها نفر را زخمی‌کرد. هرگز دربارهٔ عقاید او آن‌طوری که دربارهٔ عقاید ریگان مطالعه شد، مطالعه نخواهد شد، چون آن‌ها اثرات اجتماعی و سیاسی کمی داشتند. عقاید او به چشم‌انداز سیاسی یا رویدادهای آمریکا شکل ندادند. کازینسکی چندین عقیدهٔ جالب را مطرح کرد، اما مورخان هیچ علاقه‌ای به او ندارند، چون او هیچ اهمیت تاریخی‌ای ندارد.

دربارهٔ چگونگی تغییر دنیا به وسیلهٔ عقاید ریگان همچنان بحث خواهد شد. برای مثال، برخی اندیشمندان ادعا می‌کنند که عقاید و سیاست‌های ریگان هیچ ربطی به فروپاشی اتحاد شوروی ندارند. جرج کِنان، معمار سیاست سد نفوذ، می‌گفت سیاست‌های ریگان هیچ نقشی در انحلال اتحاد شوروی نداشتند: «در جریان سخنرانی‌های انتخاباتی شنیدم که آمریکای تحت رهبری حزب جمهوری‌خواه برندهٔ جنگ سرد شد، این اساساً یک ادعای احمقانه است. بیان این‌که دولتی این قدرت را داشته تا نقش تعیین‌کننده‌ای را در جریان تحولات سیاسی داخلی یک کشور بزرگ دیگر در سمت دیگر دنیا بازی کند، بدون شک حرف کودکانه‌ای بیش نیست. هیچ کشور بزرگی چنین تأثیری روی تحولات داخلی هیچ کشور دیگری ندارد.»ٔ جنگ‌های صلیبی آمریکا را زیادی جدی بگیریم.»، استاد تاریخ پرینستون، نوشت: «دربارهٔ شوروی، شواهد موثق کمی وجود دارند که اثبات کنند برنامه‌های نظامی سنگین ریگان در اوایل دههٔ هشتاد توانسته‌اند رهبران شوروی را ترغیب به نشستن پشت میز مذاکره کنند.» هم در انتخابات‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۸۴ پیروز شده بودند، اتفاقات ۱۹۸۹ تقریباً به همین سبک و سیاق رخ می‌دادند.»