دانلود و خرید کتاب دختری در چاه رین چوپکو ترجمه مروا باقریان
تصویر جلد کتاب دختری در چاه

کتاب دختری در چاه

نویسنده:رین چوپکو
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب دختری در چاه

کتاب دختری در چاه نوشتهٔ رین چوپکو و ترجمهٔ مروا باقریان است. انتشارات پرتقال این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان برای نوجوانان نوشته شده است.

درباره کتاب دختری در چاه

کتاب دختری در چاه (The Girl from the Well) به قلم یک نویسندهٔ فلیپینی - چینی نوشته شده است. این کتاب برابر است با یک رمان برای نوجوانان. در قسمتی از این رمان متوجه می‌شوید که بعضی ارواح پس از مرگ آزاد نمی‌شوند؛ سال‌های سال در این دنیا می‌مانند و در قلمروی زنده‌ها سرگردان می‌گردند. «اوکیکو» در رمان حاضر، روح تنهایی است که پس از مرگ دل‌خراشش همچنان در دنیای زنده‌ها مانده و کاری جز گرفتن انتقام از زنده‌های جنایتکار ندارد، اما این انتقام‌جویی هم او را به آرامش نمی‌رساند؛ تا اینکه پسری نوجوان توجهش را جلب می‌کند. داستان از چه قرار است؟ این رمان را بخوانید تا بدانید.

خواندن کتاب دختری در چاه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دختری در چاه

«از من می‌پرسد: «من مُردم؟» جواب نمی‌دهم.

مراسم سوگی در دوردست درحال برگزاری است. بیست‌وهفت مرد، بیست‌وشش زن و سه بچه آنجا هستند، با چهار تابوت‌بر و یک کشیش. خورشید می‌درخشد، اما چمن بوی باران می‌دهد. تابوت نقره‌ای ساده‌ای را در دل زمین پایین می‌برند و همه ایستاده‌اند به تماشا. هیچ‌کس لبخند نمی‌زند، چند نفر گریه می‌کنند.

دوباره می‌پرسد: «اون منم؟ من مُردم؟» باز هم جواب نمی‌دهم.

خنده‌ای غیرمنتظره از آن سر مزرعه بلند می‌شود. سر می‌چرخاند و بچه‌ها را می‌بیند. سفید پوشیده‌اند و می‌دوند و می‌خندند. شاید شصت بچه باشند یا دویست بچه یا هزارتا. زیادتر از آن‌اند که بشود شمرد. با دهان بسته آهنگی را زمزمه می‌کنند، یک لالایی ملایم و آشنا.

سعی می‌کند به آن‌ها بپیوندد، اما نمی‌تواند. لباسش بیش از اندازه قرمز است. لکی ارغوانی‌رنگ روی کمرش ظاهر شده و مثل آبرنگی بر بوم پارچه‌ای پخش می‌شود. بیش از حد قرمزپوش شده است.

انتهای مزرعه یک چشمهٔ آب گرم است. به‌غریزه می‌داند کجا باید برود و تلوتلوخوران راه می‌افتد به آن سمت، اما دلیلش را نمی‌داند.

زخمی وحشتناک روی کمرش دارد و وقتی دستانش را روی آن می‌گذارد، درد خفیفی احساس می‌کند. اما این درد انگار یک‌جورهایی خفه است، انگار اینجا درد اهمیتی ندارد. آهسته‌آهسته به آب پا می‌گذارد. آب در برابر پوستش گرم و سرد می‌شود و حس خوبی دارد و کم‌کم زق‌زق بدنش از میان می‌رود، حالا آب ته‌رنگ صورتی پیدا کرده.

سر بلند می‌کند و من را می‌بیند که توی آب در برابر او ایستاده‌ام و سراسر پوشیده‌ام. نه خودم خیسم، نه لباس‌هایم و بااینکه فکر کردن سخت و سخت‌تر می‌شود، می‌فهمد یک جای کار می‌لنگد.

دوباره می‌پرسد: «من مُردم؟»

حرف نمی‌زنم، اما دستانم را توی آب فرومی‌برم، مایع زلال را در کاسهٔ دستانم جمع می‌کنم و روی سرش می‌ریزم. کالی انگار خودبه‌خود زیر سطح پرحباب پایین می‌رود و خودش را در گرمای آرامش‌بخش غوطه‌ور می‌کند.

وقتی دوباره به سطح می‌آید، چمنزار و بچه‌ها غیب شده‌اند، اما لالایی ادامه دارد. در رودی شناور است که دورتادورش تا چشم کار می‌کند تاریکی است. کس دیگری آن اطراف نیست و وحشت او را در چنگ می‌گیرد.

داد می‌کشد: «آهای!» و صدا فقط می‌پیچد و بازتاب آن از موانع نادیدنی برمی‌گردد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۱۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۲۱۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۱۰۴,۰۰۰
تومان