دانلود و خرید کتاب فهرست ترس های نگفتنی جی. کسپر کریمر ترجمه مرجان حمیدی
تصویر جلد کتاب فهرست ترس های نگفتنی

کتاب فهرست ترس های نگفتنی

امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب فهرست ترس های نگفتنی

کتاب فهرست ترس های نگفتنی نوشتهٔ جی. کسپر کریمر و ترجمهٔ مرجان حمیدی است. انتشارات پرتقال این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان برای کودکان نوشته شده است.

درباره کتاب فهرست ترس های نگفتنی

کتاب فهرست ترس های نگفتنی (List of Unspeakable Fears) برابر است با یک رمان برای کودکان. داستان چیست؟ «اسی» که پدرش را بر اثر بیماری از دست داده و همراه مادرش در نیویورک زندگی می‌کند، نتوانسته با ضربهٔ روحی ناشی از مرگ پدر کنار بیاید. این ضربه باعث شده است او از هر چیز کوچکی بترسد. او مجبور می‌شود نیویورک را ترک کند و همراه با مادرش برای زندگی به یکی از جزایر نزدیک آن برود. این جابه‌جایی به‌خودی‌خود ترسناک است، اما دکتر «بلک‌کریک»، مردی که مادرش به تازگی با او ازدواج کرده و خانهٔ بزرگ و قدیم او، باعث شده به تعداد ترس‌های «اسی» اضافه شود. با او همراه می‌شوید؟

خواندن کتاب فهرست ترس های نگفتنی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ کودکان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب فهرست ترس های نگفتنی

«تا می‌روم توی تخت، یک نفر در می‌زند. تازه دوباره پاکت نامهٔ بئاتریس را چسبانده و روی باقی نامه‌های ارسالی گذاشته‌ام. مجبور شده بودم دوباره بازش کنم تا بگویم زنی که توی ساحل دیده بودم مری ملون بود و ماجرای دیدارم با ناپدری عجیبم را هم تعریف کنم. مامان می‌آید توی اتاق، چیزی توی دستش است. قبل از اینکه ببینم چیست، آن را می‌گذارد توی جیبش.

می‌پرسد: «می‌شه صحبت کنیم؟» با سر تأیید می‌کنم.

امشب یادم بود کبریت بیاورم به اتاقم. خوشبختانه کبریت‌ها بی‌خطر و غیرسمی‌اند و با همان‌ها چراغ‌نفتی کنار در را روشن کردم. وقتی مادرم عرض اتاق سرد را طی می‌کند و لبهٔ تشکم می‌نشیند، شعلهٔ کوچک چراغ، سایهٔ بلندی روی صورتش می‌اندازد. از شکل نگاه کردنش به من، نوازش ملایم پیشانی‌ام و کنار زدن موهایم، می‌فهمم که دیگر از دستم عصبانی نیست.

تازگی ندارد. ما دعوا می‌کنیم. قهر می‌کنیم. بعد طوفان خشممان فروکش می‌کند و دوباره به هم نزدیک می‌شویم. منتها این بار توی این جزیرهٔ وحشتناک گیر افتاده‌ایم و بی‌اختیار حس می‌کنم طوفان جدیدی در راه است؛ طوفانی که ما را بیشتر و بیشتر از هم دور می‌کند.

مامان می‌گوید: «می‌دونم این چند روز خیلی بهت سخت گذشته. من هم خیلی سختم بود. ولی باید ظاهرمون رو حفظ کنیم. به جزیرهٔ نورت‌برادر یه‌کم وقت بده. به الوین یه‌کم وقت بده. مطمئن‌ام وقتی بشناسی‌ش باهم دوست می‌شین.»

به‌زحمت جلوی خودم را می‌گیرم و نمی‌پرسم از کجا مطمئن است، خود او هم درست الوین را نمی‌شناسد. برایم گفته بود توی جلسهٔ حق رأی زنان باهم آشنا شده بودند و جلسه همین چند ماه پیش بود. الوین عریضهٔ انجمن مامان را امضا کرده و سر صحبتشان باز شده بود. برای فردای آن شب توی یک کافه باهم قرار شام گذاشته بودند. آن جلسه‌های حق رأی زنان همیشه دردسرساز بودند. مامان بعد از مرگ بابا پای ثابتشان شد و گاهی وقتی برمی‌گشت خانه هنوز روبان و نمادهای تبلیغاتی انجمن روی لباسش بود و پلاکاردهای بزرگی همراه داشت که رویشان با حروف درشت نوشته بود حق رأی برای زنان. دو سال قبل حتی توی یکی از راهپیمایی‌هایشان هم شرکت کرد. پلیس گفته بود راهپیمایی‌شان غیرمجاز است، ولی زن‌ها اهمیتی ندادند و توی نیویورک چرخیدند. به‌طرف مامان نان بیات‌شده و اسفنج خیس پرت کرده بودند و مامان با افتخار برایم تعریف کرده بود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۳۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۲۳۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۱۰۸,۰۰۰
تومان