دانلود و خرید کتاب قاتل یک روح است فرانسوا شارل ترجمه مهدی شاه خلیلی
تصویر جلد کتاب قاتل یک روح است

کتاب قاتل یک روح است

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب قاتل یک روح است

کتاب قاتل یک روح است نوشتهٔ فرانسوا شارل و ترجمهٔ مهدی شاه خلیلی است. انتشارات علمی و فرهنگی این رمان جنایی فرانسوی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب قاتل یک روح است

کتاب قاتل یک روح است (L'assassin est un fantome) را یک داستان فرانسوی هیجان‌انگیز دانسته‌اند. در این داستان، قتل‌هایی با امضای یک روح اتفاق می‌افتد. دلهره و ترس، دهکدهٔ کوچک سنت آنسل را که از قرن‌ها پیش دچار نفرینی شوم شده، در بر گرفته است. به‌تدریج که افسانهٔ عجیب و باورنکردنی «فونژاک» به تأیید می‌رسد، سردرگمی بازرس «مین‌یار» نیز بیشتر می‌شود. خوشبختانه «نستور»، خواهرزادهٔ باهوش او در کنارش است و تصمیم می‌گیرد نقاب از چهرهٔ این روح بردارد.

خواندن کتاب قاتل یک روح است را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر فرانسه و قالب رمان جنایی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب قاتل یک روح است

«بازرس مینیار ساعات باقی‌مانده تا شب را بی‌کار نمی‌نشیند و با همکاری آجودان موفق می‌شود با تمام کسانی که خانم لوبرن نام برد، ملاقات کند (البته ناگفته نماند که دهکده کوچک است و او تمام اعضای باشگاه شکار را که در کافه‌ای دور هم جمع شده بودند یکجا پیدا می‌کند)؛ همه ... غیر از محضردار کایرف که او را برای آخر گذاشته است. هیچ‌یک از افرادی که با آن‌ها صحبت شد نمی‌گوید که شب قبل از قتل به ویلای دکتر لوبرن رفته است. همهٔ آن‌ها می‌گویند که به ندرت، به خصوص شب از در اصلی ویلا به دیدن مرحوم دکتر می‌رفتند. فقط یک شطرنج‌باز و یک شکارچی می‌گویند که بعضی شب‌ها از در پشتی باغ برای گفت‌وگو و نوشیدن به منزل او می‌رفته‌اند.

به گفتهٔ بیشتر آن‌ها، دکتر لوبرن مردی بسیار مؤدب و والامقام ولی مرموز و گاهی اندکی سرد بود، طوری که هیچ‌یک خود را دوست صمیمی و نزدیک او نمی‌دانند. آن‌ها دلیلی برای اختلاف بین او و همسرش نمی‌بینند و علتی هم نمی‌یابند که به خاطر آن فردی بخواهد او را بکشد.

اما دربارهٔ داستان آقای فونژاک: هیچ کس واضح نمی‌گوید که درست است، ولی هنگام بحث دربارهٔ آن سر خود را تکان می‌دهند و می‌گویند: «باید قبول کرد که در گذشته، حادثه‌های عجیب و غریبی در سنت‌آنسل اتفاق افتاده ... و این علامت ...»

بازرس می‌خواهد برای بازپرسی سراغ محضردار کایرف برود، مردی که مرسدس می‌گفت بیشتر از همه به دیدن دکتر می‌رفته، ولی خانم لوبرن اسمی از او بر زبان نیاورد. بازرس، پس از گرفتن آدرس از ژاندارمری، به منزل او در بالای دهکده می‌رود و به ساختمانی قدیمی و بزرگ می‌رسد که ورودی آن به کوچه باز می‌شود. اطراف ساختمان خالی است. تابلوی برنزی بزرگی که رویش نام و سِمَت او کنده‌کاری شده، کنار ورودی ساختمان به چشم می‌خورد. بازرس مدتی زنگ می‌زند، ولی کسی جواب نمی‌دهد. با تردید به ژاندارمری برمی‌گردد و از آجودان می‌پرسد: «شما محضردار کایرف رو می‌شناسین؟»

ـ خیلی کم.

ـ مدت زیادیه که این‌جا کار می‌کنه؟

ـ بله و نه. دهکده یه محضردار دیگه هم داره که از اهالی قدیمی و اهل سنت‌آنسله. مردم این اطراف تا جایی که ممکن باشه به اون مراجعه می‌کنن. برای همین، کایرف کار چندانی نداره و فقط کارهای خارجی‌های این اطراف رو انجام می‌ده. کایرف فقط چند ماه در سال به سنت‌آنسل میاد، بقیه‌اش رو در جنوب زندگی می‌کنه.

ـ پس باید آدم ثروتمندی باشه!

ـ به اندازهٔ کافی. ملکی رو که این‌جا داره به قیمت گرونی خریده. ظاهراً قبل از این‌که به دهکدهٔ ما بیاد این ثروت رو به هم زده بوده.

ـ شما می‌دونید که آیا زیاد به دیدن خانم و آقای لوبرن می‌رفته؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۵۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱۵۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۷۰%
تومان