کتاب عملیات پل جاسوسان
معرفی کتاب عملیات پل جاسوسان
کتاب عملیات پل جاسوسان نوشتهٔ جایلز ویتل و ترجمهٔ بابک طهماسبی است. انتشارات خوب این کتاب را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعهٔ «ستون پنجم»، در حوزهٔ علوم سیاسی و روابط بینالملل و در باب معاوضهٔ سه جاسوس در جنگ سرد است.
درباره کتاب عملیات پل جاسوسان
جایلز ویتل در کتاب عملیات پل جاسوسان (Bridge of Spies A True Story of the Cold War) داستانی واقعی را روایت کرده است. در این کتاب داستان سه فرد با نامهای «ویلیام فیشر»، «فرانسیس گَری پاورز» و «فردریک پرایر» را میخوانید. ویلیام فیشر، مشهور به رودلف اِیبل، امیل گلدفاس، مارتین کالینز، رابرت کالِن، فرانک، میلتون و مأمور مارک (کلنل کاگب و بلندرتبهترین مأمور مخفی شوروی در آمریکای شمالی از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۷) بود. فرانسیس گَری پاورز، خلبان یو دو بود که در نیروی هوایی آمریکا دوره دید و به استخدام سیا درآمد تا عملیات شناسایی بر فراز شوروی انجام دهد؛ روز یکم مه ۱۹۶۰ هواپیمایش را ساقط کردند. فردریک پرایر دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد برلین غربی که پلیس مخفی آلمان شرقی او را به ظن جاسوسی بازداشت کرد و سرانجام، در دهم فوریهٔ ۱۹۶۲ در تبادل پل گلینیکه آزاد شد و به والدینش پیوست. جایلز ویتل در این کتاب تنشهایی سیاسی را نشان داده که ایالات متحده و جماهیر شوروی را به جنگ در اوایل دههٔ ۱۹۶۰ شدیداً نزدیک کرده بود. تبادل این سه فرد در آن روز در حساسترین نقطه در امتداد «پردهٔ آهنین» نمایانگر نخستین قدم روبهعقب است؛ جایی که به نظر میآمد جنگ جهانی سوم در حال وقوع است. این کتاب در چهار بخش نگاشته شده که عنوان آنها عبارت است از «مأموریتهای باورنکردنی»، «شکارچیان جاسوسها»، «مچگیری» و «آناتومی یک توافق».
خواندن کتاب عملیات پل جاسوسان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران علوم سیاسی و روابط بینالملل پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب عملیات پل جاسوسان
«زندان ولادیمیر همچنین جایی بود که تاماس آندراس بیشتر دوران بزرگسالی خود را در آنجا گذراند. اسیر جنگی مجار بود که او را بدون اوراق هویتی دستگیر کرده و به ولادیمیر فرستاده و بعد پروندهاش را فراموش کرده بودند. روسی بلد نبود و کسی هم در زندان زبان مجاری نمیدانست. نگهبانان و مقامات زندان فکر میکردند حرفهای او به زبان مجاری هذیان یک مرد دیوانه است. او را در بخشی دورافتاده از بند روانیها محبوس کرده بودند و صدایش به گوش کسی نمیرسید. سال ۲۰۰۰، زمانی که یک روزنامهنگار مجارستانی در حال ساخت مستندی تلویزیونی دربارهٔ وضعیت زندانهای روسیه پس از فروپاشی کمونیسم بود، دادوفریادهای تاماس آندراس را شنید و او پس از ۵۵ سال از آنجا نجات یافت و به کشورش بازگشت.
چنین جنایتهایی در حق پاورز صورت نگرفت. هیچیک از آن داستانهای وحشتناک سیا دربارهٔ رفتار شوروی با جاسوسان بر سر او نیامد. در خاطرات زندانش، بارها نوشت که رفتار با او بسیار بهتر از آن بود که فکرش را میکرد. اینها را فقط برای دستگاه سانسور نمینوشت و برای ثبت در تاریخ هم بود. اجازهٔ ارسال و دریافت نامه داشت. سفارت آمریکا در مسکو هر ماه یک بسته برای او میفرستاد که محتوایش را باربارا پاورز زمانی که در مسکو بود به آنها توصیه کرده بود (قند، سیگار، توتون پیپ، قهوهٔ فوری و پودر شیر مارک پریم). ده روز به ده روز، یک حمام داغ و طولانی داشت. کتاب و مجله هرچقدر میخواست در اختیار داشت. مجلات تایم و لایف و نیوزویک ممنوع بود، اما روزنامهٔ کمونیستی دیلی ورکر چاپ شیکاگو در دسترسش بود و همینطور تمام کتابهای انگلیسیزبان بخش داستانی کتابخانهٔ دانشگاه دولتی مسکو، اما چون بیشتر کتابها پیش از انقلاب کمونیستی خریداری شده بودند، عموماً شامل کلاسیکها میشد. آثار شاو و دیکنز و گالزورثی و تاکری و ترجمههای انگلیسی آثار ولتر و تولستوی را خواند. بهخصوص از داستانهای ایوان بلکین نوشتهٔ پوشکین خیلی خوشش آمد. فرهنگآموزیِ پاورز به همین جا ختم نشد. درخواست کرد یک همسلولی به او بدهند که زبان انگلیسی بلد باشد و آنها هم زیگورد کرومینش را همسلولیاش کردند. کرومینش به او زبان روسی و لحافدوزی آموخت و دوستی همیشگی برای او شد و هرگز اجازه نداد پاورز بو ببرد که او در واقع خبرچین است. باهم به جلسهٔ نمایش فیلمهای ساخت شوروی میرفتند. پاورز خیلی کوتاه در روزنوشتهایش به آنها اشاره کرده است: «پانزده اکتبر: دومین فیلم را دیدم. دربارهٔ سنجابی در یک مزرعهٔ اشتراکی بود. خیلی خوب نبود»، «بیستونه اکتبر: فیلم دیگری دیدم دربارهٔ ساخت پل راهآهن در سیبری. بد نبود.»
یک روز سرهنگی از کاگب، که برای بازدید آمده بود، نظر پاورز را دربارهٔ سینمای شوروی پرسید و پاورز هم گفت فیلمها همسطح فیلمهای وسترن درجهٔ دوی آمریکا هستند. به سرهنگ چنان برخورده بود که نسخهای شانزدهمیلیمتری از یکی از کلاسیکهای سینمای بلشویکی را از مسکو برای نمایش به پاورز فرستاد. فیلم دربارهٔ فتح روسیه به دست قبایل وحشی بود و در یک جلسهٔ نمایش خصوصی فیلم آن را برای دو زندانی سلول ۳۱ نمایش دادند.»
حجم
۳۷۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۳۷۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه