
کتاب فرستنده؛ ناشناس
معرفی کتاب فرستنده؛ ناشناس
کتاب الکترونیکی فرستنده؛ ناشناس نوشتۀ جولی باکسبام با ترجمۀ علی مجتهدزاده در انتشارات مون چاپ شده است. این کتاب داستانی نوجوانانه است که به موضوعاتی مانند فقدان، هویتیابی و ارتباطات مجازی میپردازد. این رمان نخستین اثر نوجوانانهٔ جولی باکسبام است که با عنوان اصلی Tell Me Three Things در سال ۲۰۱۶ منتشر شده است.
درباره کتاب فرستنده؛ ناشناس
داستان کتاب دربارهٔ دختری به نام جسی است که پس از مرگ مادرش و ازدواج مجدد پدرش، به لسآنجلس نقل مکان میکند و در مدرسهای جدید با چالشهای اجتماعی و عاطفی مواجه میشود. در این میان، پیامی ناشناس از فردی که خود را «فرستنده ناشناس» معرفی میکند، دریافت میکند که به او پیشنهاد میدهد در مسیر تطبیق با محیط جدید کمکش کند. این ارتباط مرموز از طریق ایمیل و پیامهای آنلاین شکل میگیرد و جسی را به سفری درونی برای شناخت خود و دیگران میبرد. رمان فرستنده؛ ناشناس با نثری ساده و صمیمی، به موضوعاتی مانند سوگواری، دوستی، عشق نوجوانانه و هویتیابی میپردازد. این کتاب در دستهٔ ادبیات نوجوان قرار میگیرد و برای مخاطبان جوان مناسب است. جولی باکسبام نویسندهای آمریکایی است که پیش از ورود به دنیای نویسندگی، وکیل بوده و از دانشکده حقوق هاروارد فارغالتحصیل شده است. او با رمان فرستنده؛ ناشناس وارد عرصهٔ ادبیات نوجوان شد و آثار دیگری نیز در این حوزه منتشر کرده است.
کتاب فرستنده؛ ناشناس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستانهای معاصر با محوریت روابط انسانی، هویتیابی و ارتباطات مجازی علاقهمند هستند، مناسب است.
بخشی از کتاب فرستنده؛ ناشناس
«من توی مدرسه چشمم بهت بود؛ نه مریضطور. البته باز با خودم میگم همین که نوشتهام «مریضطور» کارم رو مریضطور کرده. خلاصهش که... چی بگم. از دیدنت یهجوری میشم. شاید خودت تا الان دستت اومده باشه که مدرسهٔ ما یه انبار زبالهست پر از کِن۱ و باربیهای موبور که ته چشمهاشون هیچی نیست، ولی تو یه جور دیگهای. شاید چون تو تازهواردی ولی ماها از پنجسالگی باهم یه مدرسه میرفتیم. به چشم من با همهٔ احمقهای مدرسه فرق میکنی، شاید چون توی کارهات و حرف زدنت و شاید اصلاً توی حرف نزدنت یه چیز متفاوت هست، یا اینکه ماها رو جوری تماشا میکنی انگاری که مستند حیاتوحشیم.
یه جوری هستی که دلم میخواد بدونم توی کلهت چی میگذره. راستش من اصولاً به هیچجام نیست که تو کلهٔ مردم چی میگذره. کلهٔ خودم واسهٔ هفتپشتم بسه.
اصلاً این ایمیل رو نوشتم که تجربهم رو در اختیارت بذارم. ببخشید که چندتایی خبر بد برات دارم: اول اینکه همرنگ دیگرون شدن توی دبیرستان وودولی کار آسونی نیست. شاید محیط گرم و دوستانهای به نظر برسه با اونهمه برنامهٔ یوگا و مدیتیشن و جا برای مطالعه و دکهٔ قهوهفروشی کافی کارت، ولی اینجا هم مثل هر دبیرستان دیگهای توی آمریکا (و شاید حتی بدتر از همهشون) درعمل یه میدون جنگ تمومعیاره.»
حجم
۶۳۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۶۳۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه