کتاب چشم بادامی
معرفی کتاب چشم بادامی
کتاب «چشم بادامی» نوشتۀ آن نا و ترجمۀ سپیده شالچی است و انتشارات ادبیات معاصر آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب چشم بادامی
رمان چشمبادامی دربارهٔ جویس پارک، یک دانشآموز دبیرستانی کرهای - آمریکایی که با چالشی مهم در زندگی نوجوانیاش روبرو است: انتخاب بین تلاش برای جلبتوجه و پذیرفتهشدن در میان دیگران یا وفادار ماندن به خود. جویس در آخرین روز سال تحصیلی، جرئت پیدا میکند تا از جان فورد کانگ، پسری که به او علاقه دارد بخواهد سالنامهاش را امضا کند، اما او حتی اسم جویس را به یاد نمیآورد. این موضوع باعث میشود جویس بیشتر از همیشه احساس کند که در سایۀ خواهر بزرگترش، هلن که زیباییاش زبانزد است، قرار دارد؛ بنابراین فکر میکند جراحی پلک میتواند زندگی او را تغییر دهد و او بیشتر شبیه دختران آمریکاییِ سفیدپوست و زیبا شود، همان دخترانی که پسر موردعلاقهاش با آنها دوست است. جویس باید تصمیم بگیرد که آیا ارزش آن را دارد که برای پذیرفتهشدن و شباهت بیشتر به دیگران، زیر تیغ جراحی برود یا نه.
چشمبادامی ماهرانه به موضوعات مهمی مانند فشارهای اجتماعی، نژادپرستی و هویت دوگانه پرداخته و تلاش میکند نشان دهد که نوجوانان چگونه با کشمکشهای خود برای پذیرش هویت و ظاهرشان دستوپنجه نرم میکنند. آن نا بادقت به فرایندهای روانشناختی و احساسی جویس در این دوران بحرانی توجه کرده و بهخوبی نشان میدهد که تأثیرات این چالشها چقدر میتوانند عمیق و ماندگار باشند.
چشمبادامی نهتنها داستانی درباره تغییر ظاهری است، بلکه درباره سفر درونی و پیچیدگیهای روانی مرتبط با پذیرش خود است. این رمان در عمق خود به مسائلی همچون فشارهای اجتماعی و روایتپردازی نوجوانان میپردازد و بهخصوص برای کسانی که با هویتهای چندفرهنگی دستوپنجه نرم میکنند، بسیار قابلدرک است.
خواندن کتاب چشم بادامی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به نوجوانان، جوانان و علاقهمندان به کاوش در موضوعات هویت فرهنگی و اجتماعی در دنیای مدرن پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چشم بادامی
«جویس بهآرامی به سمت کلاس انگلیسی خود رفت، چشمانش به جایی دورتر خیره شده بود. جان فورد کانگ به همراه دوستانش در انتهای راهرو ایستاده بودند و کولهپشتیهایشان را روی زمین میان دایرهای که درست کرده بودند، انداخته بودند. او برخلاف دوستانش اندامی عضلانی و قد بلندی داشت، درست برعکس اکثر پسران کرهای. البته او تنها یک رگۀ کرهای داشت و رگۀ دیگر او آلمانی یا هلندی و یا جایی دیگر از اروپا بود. شایعه شده بود که مادرش یک مدل بوده است. جویس بدون حسکردن سنگینی کولهپشتی روی یک شانهاش احساس راحتی نمیکرد، دستهایش را مقابل سینهاش در هم قفل کرد و رویهم گذاشت؛ اما بعد فکر کرد که اینطوری خیلی عجیب به نظر میرسد. کنجکاو بود بداند آیا جان به او نگاه میکرد؟ دستهایش را در جیبهای جلویی شلوار جین خود فروبرد و در ذهن خود تکرار کرد: به من نگاه کن. به من نگاه کن. به من نگاه کن. برآمدگی روی پیشانیاش شروع به زُق زُق کرد. نه به من نگاه نکن.»
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه