کتاب بخش دی
معرفی کتاب بخش دی
کتاب «بخش دی» نوشتۀ فریدا مک فادن و ترجمۀ الناز نیرومندی است و انتشارات ادبیات معاصر آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب بخش دی
رمان بخش دی یک تریلر روانشناختی هیجانانگیز است که خواننده را به دنیای تاریک و پیچیدهٔ ذهن انسان میبرد. داستان در یک بیمارستان روانی جریان دارد و دربارۀ دانشجوی پزشکیای به نام ایمی برنر است که بهعنوان بخشی از دورهٔ کارآموزی خود، باید یک شب به مدت ۱۳ ساعت را در بخش مرموز دی سپری کند. بخش دی بیمارستان جایی است که بیماران روانی خطرناک و پیچیده نگهداری میشوند و وقتی ایمی به این بخش وارد میشود، به تدریج متوجه میشود که چیزی بسیار ترسناکتر از آنچه تصور میکرد در جریان است.
فریدا مک فادن که خود متخصص مغز است در رمان بخش دی ماهرانه توانسته است فضایی هولناک و پر از تنش خلق کند. ایمی برنر از همان ابتدا با نشانههایی از رفتارهای عجیب بیماران و کارکنان بیمارستان روبرو میشود و هر چه بیشتر در محیط بخش دی غرق میشود، ابهامات و معماها بیشتر خود را نشان میدهند. مک فادن با ساختار داستانی پیچیده و پر تعلیق، خواننده را در هر صفحه با اتفاقات غیرمنتظرهای مواجه میکند که منجر به شک و تردید نسبت به تمامی افراد اطراف ایمی میشود.
رمان بخش دی به کاوش در مفاهیمی چون ترس، عدم اطمینان و شکنندگی روان انسان پرداخته و خواننده را تا انتها در یک وضعیت تعلیق نگاه میدارد. این اثر علاوه بر هیجان و تعلیق، به بررسی جنبههای اخلاقی و روانشناختی انسانها در مواجهه با موقعیتهای خطرناک و غیرقابلپیشبینی نیز میپردازد.
خواندن کتاب بخش دی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران رمانهای مهیج، ترسناک و روانشناسانه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بخش دی
«خانم پریچت نمیتوانست بخوابد؛ یا دستکم آخرین باری که به بخش ویزیت سرپایی روانپزشکی آمده بود و من دورهٔ دوهفتهای کارآموزیام را میگذراندم نمیتوانست. من با روانپزشکی به اسم دکتر سلیور کار میکردم که (در ذهنم) به او دکتر خواب میگفتم، چون هشتاد درصد بیمارانش مشکل خواب داشتند. دورۀ کارآموزی چرخشی که دانشکدهٔ روانپزشکی برایم مقدر کرده بود، شامل ویزیت سرپایی عمومی افسردگی، اضطراب، روانپریشی و غیره میشد؛ اما اکثر مواقع فقط با بیمارانی مواجه میشدم که مشکل خواب داشتند و مشکلی هم با این موضوع نداشتم. از آخرین باری که خانم پریچت را ویزیت کردم، چند نکته توی دفتر فنری کوچکم نوشتهام و تا آن لحظه به این پی نبرده بودم که دستخطم چهقدر ناخوانا بود. بهجز سن او که شصت و چهارساله بود، تنها دو جملهٔ دیگر برایم خوانا بود: نمیتوانم بخوابم و گربه. چندین بار زیر کلمۀ گربه را خط کشیده بودم، پس باید مهم باشد، اما هر چیز دیگری را که زیر آن کلمه نوشته بودم برایم ناخوانا بود. احتمالاً چیزی دربارهٔ گربهها بوده است. شاید وقتی میخواسته بخوابد گربهاش روی صورتش نشسته، برای من که تابهحال اتفاق افتاده بود.
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه