کتاب چگونه تقریبا با هر کسی کار کنیم
معرفی کتاب چگونه تقریبا با هر کسی کار کنیم
کتاب چگونه تقریبا با هر کسی کار کنیم نوشتهٔ مایکل بانگای استانیر و ترجمهٔ مجتبی اسفندیاری است. سنجاق این کتاب را به صورت الکترونیک منتشر کرده است. این اثر کتابی در حوزهٔ کسبوکار است.
درباره کتاب چگونه تقریبا با هر کسی کار کنیم
مایکل بانگای استانیر در کتاب چگونه تقریبا با هر کسی کار کنیم (How to Work with (almost) Anyone) بیان کرده است که میتوانیم (تقریباً) با هر کسی کار کنیم، بدون اینکه این کار را به شانس واگذار کنیم. به عقیدهٔ نویسنده موفقیت و خوشبختی افراد به روابط کاری، افرادی که مدیریت میکنند یا حتی نحوهٔ همکاری با همکاران و همردههای خود و ارتباط با مشتریان کلیدی بستگی دارد، اما واقعیت تلخ این است که بسیاری از افراد سرنوشت این ارتباطات را به شانس واگذار میکنیم. ما "سلام" میکنیم، شوخی میکنیم، آرزوی موفقیت میکنیم و سپس مانند قبل به کارهای سابقمان برمیگردیم. نویسنده در این اثر راهکارهایی برای سازش و همکاری در کسبوکارها ارائه داده است.
نشر سنجاق زیرمجموعهٔ «طاقچه» برای ناشر- مؤلفان است. نشر سنجاق از صفر تا صد انتشار کتاب کنار مؤلفان و مترجمان است و آنها را با ارائهٔ باکیفیت تمام خدمات لازم، پشتیبانی و همراهی میکند. این نشر سفارش انتشار کتاب و اثر در هر حوزهای (داستان و رمان، کتابهای علمی، کتاب شعر، تبدیل پایاننامه به کتاب و…) را میپذیرد. کتابها با این انتشارات، منتشر میشوند، میتوانند بهدست میلیونها مخاطب برسند و نویسنده میتواند با فروش کتابش درآمدی ماهانه کسب کند. این انتشارات برای افرادی است که میخواهند کتاب جدیدی منتشر کنند و برای افرادی است که پیش از این، کتابی منتشر کردهاند و اکنون میخواهند نسخهٔ الکترونیکی آن را منتشر کنند.
خواندن کتاب چگونه تقریبا با هر کسی کار کنیم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ کسبوکار و کسانی که میخواهند روابط سازندهٔ با همکاران خود داشته باشند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چگونه تقریبا با هر کسی کار کنیم
«وقتی پدرم در بستر مرگ بود، مدتی در خانهای که در کودکی در آن بزرگ شده بودم، با او و مادرم زندگی کردم. پدر و مادر من یک زوج دوستداشتنی بودند، اما حالا رابطه بین آنها به روشی جدید آزمایش میشد. غم و اندوه پیشآمده نوعی بازدارندگی را به وجود آورده بود و آنها هم غمگین و هم ترسیده بودند و دیگر نمیتوانستند زندگی خود را ادامه دهند و خانه را مانند قبل اداره کنند. استرس موقعیت به طور قابل درکی باعث ایجاد تنش شد، بهعنوان پسر آنها، نمیخواستم آخرین خاطرات مادرم از رابطهاش با پدر به لبه پرتگاه برسد. من به آنها پیشنهاد کردم که از طریق نسخهای از گفتگوی حیاتی کار کنیم. پیشنهاد این موضوع بههیچوجه طبیعی یا آسان نبود. ما هرگز خانوادهای برای انجام گفتگوهای عمیق و دروننگر نبودهایم. چه کسی حاضر است برای والدین خود را در چنین گفتگویی تسهیلگری کند؟ مطمئناً من آن شخص نیستم!
مقاومت من در برابر این ایده در مقایسه با والدینم حداقل بود. آنها عمیقاً بیعلاقه بودند. اما من پیگیر بودم. پدر اولین کسی بود که به گفتگو نزدیک شد و در نهایت مامان هم چنین کرد. موافقت اکراه آمیز مادرم دقیقاً همان احساسی بود که بسیاری از ما داریم: «بسیار خوب، حدس میزنم که حاضرم این کار را انجام بدهم. اما آیا باید آنجا باشم؟» (هر دو آنها در مکالمه درخشان بودند).
دلایل مختلفی برای تنظیم مجدد یک رابطه وجود دارد. واضحترین حالت ممکن است زمانی باشد که شما یک بحران را پشت سر گذاشتهاید و میخواهید همه چیز را به پایه و اساس آن برگردانید و دوباره بسازید. اما تنش لازم نیست. گاهی اوقات، وضعیت بهاندازه کافی تغییر کرده است، بهعنوانمثال تغییر در نقش یا وضعیت که هر دو شما باید یک "بهترین رابطه ممکن" جدید را متصور شوید.
گاهی اوقات، مشکل این است که روشنگری و شفافسازی در مورد تضاد وجود نداشته است. در عوض، شما در معرض چیزی که تری رئال، در کتاب «صمیمیت شدید» آن را «ابهام پایدار» مینامد، قرار گرفتهاید: اگرچه رابطه متوسط و نامطمئن است، ولی ادامهدادن آسانتر از جدایی است. در نهایت، گاهی اوقات رابطه کاری در حال پایان است، و شما میخواهید آن را به بهترین شکل ممکن با لطف، قدردانی و وقار به پایان برسانید.
در اینجا دو سؤال تعمیر و نگهداری وجود دارد که به شما کمک میکند تا پایان کار را مشخص و یک شروع جدید را کشف کنید.»
حجم
۳۴۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه
حجم
۳۴۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه
نظرات کاربران
هر رابطه ای روزی دیگر مانند قبل بهینه نمی باشد حتی اگر در ابتدا پر قدرت و با حتی ضعیف شروع شده باشد باز هم نهایتا از ریل خارج خواهد شد . ارتباطات ما همیشه کمی شکسته میشود یا ترک بر
5سوال اساسی برای شروع و یا ترمیم هر رابطه ای ، بسیار کتاب کمک کننده ای بود 📚