
کتاب آدم هایی مثل آنها
معرفی کتاب آدم هایی مثل آنها
کتاب الکترونیکی آدمهایی مثل آنها نوشتۀ مینکا کنت با ترجمۀ آیت سعادتی در انتشارات سبزان چاپ شده است. این کتاب از سری داستانهای مهیج روانشناختی است و به بررسی روابط پیچیدۀ انسانی و رازهای پنهانی در دل یک جامعه کوچک میپردازد؛ جایی که ظاهر آرام آن با واقعیتهای تیره و مبهم در تضاد است. این رمان به سبک تریلر روانشناختی نوشته شده و درونمایههای معمایی و تعلیقآمیز دارد.
درباره کتاب آدمهایی مثل آنها
نسخه اصلی این کتاب با عنوان Those People نوشته مینکا کنت منتشر شده است. داستان دربارۀ زوجی است که به محلهای آرام و بهظاهر بیعیبونقص نقلمکان میکنند، اما خیلی زود با رفتارهای عجیب و مزاحمتآمیز همسایههای جدیدشان روبهرو میشوند. فضای داستان بهتدریج دستخوش تغییر میشود و ترس، بیاعتمادی و شک جای امنیت و آرامش را میگیرد. شخصیتهای داستان بهشکل لایهلایه ترسیم شدهاند و خواننده به مرور با ابعاد پنهان زندگی آنها آشنا میشود.
ساختار روایت، ترکیبی از چند زاویه دید است که باعث میشود اطلاعات بهتدریج فاش شده و خواننده درگیر حل معمایی روانشناختی شود. این کتاب با زبانی ساده اما پرکشش نوشته شده و فضای داستانی آن بیشتر بر ناگفتهها، ترسهای پنهان و مرزهای باریک میان حقیقت و دروغ تمرکز دارد. آثار مینکا کنت، از جمله این کتاب، در دسته رمانهای پرفروش قرار گرفتهاند و بهدلیل سبک نوشتار و انتخاب سوژههای روانشناختی خاص، مورد توجه رسانههای آمریکایی و خوانندگان عام قرار گرفتهاند. حقوق اقتباس برخی از کتابهای او برای تولیدات سینمایی و تلویزیونی نیز واگذار شده است.
کتاب آدمهایی مثل آنها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مطالعۀ این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای تریلر روانشناختی، روایتهای رازآلود و کسانی که به شخصیتپردازیهای چندلایه علاقه دارند، مناسب است.
درباره مینکا کنت
مینکا کنت نویسندۀ آمریکایی است که آثارش در فهرست پرفروشهای واشنگتن پست و والاستریت ژورنال قرار گرفتهاند. او دانشآموختۀ دانشگاه ایالتی آیوواست و در کارنامهاش رمانهایی مانند The Memory Watcher، Gone Again و The Thinnest Air دیده میشود. آثار او در رسانههایی چون مجلۀ پیپل و نیویورک پست منتشر شده و برخی از آنها برای اقتباس سینمایی و تلویزیونی خریداری شدهاند.
بخشی از کتاب آدمهایی مثل آنها
«به عنوان رئیس انجمن مالکان، برنامهریزی مهمونی شام سالانهٔ چرخشی برام بیشتر از یه "برنامهٔ ساده" است و در واقع یه وظیفهست. مسئولیتی که جدی نمیگیرمش. کاریه که برای خیلیها، با وجود برنامهٔ شلوغشون، سخت و طاقتفرساست، اما من موفق میشم با لبخند انجامش بدم. البته بهجز وضعیت الان.
برای حفظ آرامش، پشت به نوئل، جلوی فر دودزده وایمیستم. بهعنوان کسی که ضریب هوشی خیلی بالایی داره، توی خونه تقریباً به هیچ دردی نمیخوره. یه فرمول مالی پیچیده و یه مشت قرص تقویت مغز از سیلیکونولی بهش بدین، وقت درخشیدنشه. اما یه دستمال ظرفشویی یا آچار آلن بهش بدین، مثل آهو توی نور چراغ ماشین خشکش میزنه.
اگه مادرم اینجا بود، بیمعطلی یادآوری میکرد: "این نتیجهٔ ازدواج با اولین دوستپسرته. زنهای باهوش هیچوقت از روی عشق ازدواج نمیکنن ..."
یه زمانی، من و نوئل فقط یه زوج جوون بیست و چند ساله بودیم که پر از امید و شور زندگی، دنبال رؤیای معروف موفقیت آمریکایی میرفتیم. اون موقع، رابطهمون پر از شور و حرارت بود. اما حالا اوضاع فرق کرده. چهار تا بچه داریم، کلی وام دانشجویی بدهکاریم و یه وام مسکن سنگین برای خونهٔ بزرگمون گرفتیم.»
حجم
۴۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه
حجم
۴۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۶ صفحه