
کتاب مکاشفات جادو
معرفی کتاب مکاشفات جادو
کتاب الکترونیکی «مکاشفات جادو (مجموعهٔ سی نمایشنامه)» نوشتهٔ نغمه ثمینی را نشر نی منتشر کرده است. این مجموعه شامل سی نمایشنامه از آثار سه دههٔ فعالیت ثمینی در عرصهٔ نمایشنامهنویسی است و با مقدمهها و یادداشتهایی از نویسنده همراه شده است. کتاب در دستهٔ نمایشنامه و ادبیات نمایشی قرار میگیرد و به فراز و نشیبهای زیستی و هنری نویسنده در بستر تئاتر ایران میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مکاشفات جادو
«مکاشفات جادو» اثری در قالب نمایشنامه و ناداستان است که سی نمایشنامهٔ نغمه ثمینی را در یک مجموعه گرد آورده است. این کتاب، علاوهبر متن نمایشنامهها، مقدمهها و یادداشتهایی از نویسنده دارد که روند شکلگیری هر اثر و تجربههای زیستهٔ او را روایت میکند. ساختار کتاب بهگونهای است که هر نمایشنامه با توضیحاتی دربارهٔ ایده، الهام و فرایند نگارش همراه شده و خواننده را با پشتپردهٔ خلق آثار آشنا میکند. کتاب، دورههای مختلف زندگی و نویسندگی ثمینی را از دوران دانشجویی تا مهاجرت و تجربههای حرفهای در تئاتر ایران و جهان پوشش میدهد. این مجموعه نهتنها بازتابی از تحولات اجتماعی و فرهنگی ایران در سه دههٔ اخیر است، بلکه سیر تکامل نگاه و زبان نویسنده را نیز به تصویر میکشد. «مکاشفات جادو» برای علاقهمندان به تئاتر، نمایشنامهنویسی و ادبیات معاصر ایران، منبعی غنی از تجربه، روایت و خلاقیت محسوب میشود.
خلاصه کتاب مکاشفات جادو
این کتاب مجموعهای از سی نمایشنامهٔ نغمه ثمینی است که هرکدام در بستر زمانی و اجتماعی خاصی نوشته شدهاند و دغدغهها، تجربهها و تحولات شخصی و جمعی نویسنده را بازتاب میدهند. نمایشنامهها از دوران دانشجویی ثمینی آغاز میشوند و تا سالهای اخیر ادامه مییابند. هر دوره از زندگی نویسنده با برکهای استعاری توصیف شده است: از «خوابهای نخستین» و تجربههای دانشجویی، تا «رؤیای صحنه» و ورود به فضای حرفهای تئاتر، «بیقراری و جنون» سالهای پرآشوب، و در نهایت «آینه» که به بازنگری و جمعبندی آثار میانجامد. در هر نمایشنامه، ثمینی به سراغ موضوعاتی چون هویت، زن بودن، مهاجرت، اسطوره، تاریخ، خشونت، خانواده و جستوجوی معنا رفته است. برخی آثار با الهام از متون کهن ایرانی یا اقتباس از داستانهای جهانی شکل گرفتهاند و برخی دیگر بازتابی از مسائل روز جامعهاند. نویسنده در مقدمهها و یادداشتهای هر نمایشنامه، به ریشههای ایدهها، چالشهای نوشتن، تأثیرات فرهنگی و شخصی و تجربههای اجرا اشاره کرده است. درونمایهٔ مشترک بیشتر نمایشنامهها، جستوجوی جادو و خیال در دل واقعیت تلخ و روزمره است؛ تلاشی برای خلق جهانی موازی که در آن شخصیتها بتوانند از محدودیتها و رنجها عبور کنند. روایتها گاه طنزآمیز و گاه تراژیکاند و زبان آثار، بازیگوشانه و چندلایه است. «مکاشفات جادو» نهتنها مجموعهای از متون نمایشی، بلکه نوعی خودزندگینامهٔ هنری و تامل در باب نوشتن و زیستن در جهان معاصر است.
چرا باید کتاب مکاشفات جادو را بخوانیم؟
این کتاب فرصتی است برای آشنایی با سیر تحول نمایشنامهنویسی معاصر ایران از منظر یک نویسندهٔ فعال و تجربهگرا. «مکاشفات جادو» با گردآوری سی نمایشنامه و یادداشتهای شخصی، امکان مشاهدهٔ روند شکلگیری ایدهها، چالشهای نوشتن و تأثیر رویدادهای اجتماعی و فردی بر آثار هنری را فراهم میکند. خواننده با مطالعهٔ این مجموعه، نهتنها با متون نمایشی متنوع و خلاقانه روبهرو میشود، بلکه به پشتصحنهٔ تئاتر ایران و دغدغههای یک نویسندهٔ زن در جامعهٔ معاصر نیز نزدیک میشود. این کتاب برای کسانی که به دنبال درک عمیقتر از فرایند خلق اثر هنری و پیوند آن با زندگی شخصی و جمعی هستند، تجربهای ارزشمند خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به تئاتر، نمایشنامهنویسی، ادبیات معاصر ایران و پژوهشگران حوزهٔ هنرهای نمایشی مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ هویت، مهاجرت، زن بودن و تحولات اجتماعی را دارند یا به دنبال الهام برای نوشتن و خلق اثر هنری هستند، «مکاشفات جادو» پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب مکاشفات جادو
«پیرزن راوی: اما راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرسخن شیرینگفتار و طوافان بازارِ معانی توسنِ خوشخرام تیزپای سخن بدینگونه به جولان درآوردهاند که: سالهای سال پیش، در سرزمینی آنسوی هفتکوه، عاقلمردی میزیست، زرگر، که صاحب دولت و حشمت بسیار بود و شیرین شصت از عمرش میگذشت. موها سپیدتر از برف موسم سرما. سرد و گرم چشیدهٔ روزگار، خمیده کمانیپشت بیمقدار. اما مرد زرگر هنوز از مال دنیا دو چیز را بستگی داشت؛ نخست پاپیچ و دستبند و گوشواره و انگشتری و سینهریز جواهرنشان و دیگر عیال و جنس ضعیف به قول بزرگان. و چنان بود و چنین رفته بود که دل خواجهٔ زرشناس تا به حال به هفت مؤنث خوبروی متمایل گشته که یکی از یکی صاحبجمالتر، یکی از یکی خوشزبانتر، و همه در شب چهاردهم هر ماه، با هزار و یک ناز و ادا، رو به آسمان که: "ای ماه، با روی سپید ما تو چطور روی درآمدن داری؟!" اما افسوس و صدافسوس که هیچ یک از این هفت لعبتک تا سرآغاز قصهٔ ما نتوانسته بودند پسری کاکلزری و دنداننقرهای برای خواجهٔ زرشناس به دنیا بیاورند. پس دل زرگر موسپید کمانیپشت هنوز به انتظار شاهپسری، قندعسلی، بود که وارثش باشد به روزگار پیری و عصای دستش به روزگار خواری.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۶۵ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۶۵ صفحه