کتاب ۱۰ مقاله خواندنی از هاروارد درباره ضروریات مدیریت
برای دریافت این کتاب و خواندن و شنیدن هزاران کتاب دیگر، اپلیکیشن طاقچه را به صورت رایگان نصب کنید.
مشخصات کتاب
معرفی کتاب ۱۰ مقاله خواندنی از هاروارد درباره ضروریات مدیریت
کتاب ۱۰ مقاله خواندنی از هاروارد درباره ضروریات مدیریت نوشتهٔ هاروارد بیزینس ریویو و ترجمهٔ سحر شهرکی است. انتشارات آموخته این کتاب در حوزهٔ کسبوکار را منتشر کرده است.
درباره کتاب ۱۰ مقاله خواندنی از هاروارد درباره ضروریات مدیریت
کتاب ۱۰ مقاله خواندنی از هاروارد درباره ضروریات مدیریت (HBR's 10 must reads: the essentials) نوشتهٔ هاروارد بیزینس ریویو است. با مطالعهٔ اثر حاضر میتوانید به موارد ضروری و نکات مهمی در حوزهٔ مدیریت پی ببرید. عنوان مقالههای کتاب حاضر عبارت است از «مواجهه با چالش تغییر اخلالگر»، «رقابت بر سر تحلیل داده»، «مدیریت خود»، «خصوصیات یک رهبر چیست؟»، «استفادهٔ کاربردی از کارت امتیازی متوازن»، « تلههای دیرینهٔ نوآوری»، «رهبری تغییر: چرا تلاشها برای دگرگونی شکست میخورند؟»، «نزدیکبینی در بازاریابی»، «راهبرد چیست؟» و «توانمندی اصلی سازمان».
دوماهنامهٔ «کسبوکار هاروارد» (Harvard Business Review) را انتشارات کسبوکار هاروارد از سال ۱۹۲۲ منتشر میکند. این انتشارات که وابسته به دانشگاه هاروارد است، تلاش میکند ایدههای نو و کاربردی را در اختیار کارشناسان کسبوکار و مدیریت جهان بگذارد. مقالههای مجله دربارهٔ طیف گستردهای از موضوعات کسبوکار، ازجمله رهبری، مذاکره، همکاری، بازاریابی و امور مالی است. از سال ۲۰۱۰ انتشارات کسبوکار هاروارد تصمیم گرفت مقالههای برگزیدهٔ مجله را در قالب کتاب هم منتشر کند. گروه بازنگری کسبوکار هاروارد صدها مقالهٔ مجله را بررسی و اثرگذارترین آنها را گلچین میکنند. سپس انتشارات کسبوکار هاروارد این مقالهها را در کتابهای مختلف مجموعهٔ ۱۰ مقالهٔ خواندنی از هاروارد چاپ میکند. کتابهای این مجموعه دانش دستاول و تجربههای کاربردی در حوزههای مختلف کسبوکار است.
خواندن کتاب ۱۰ مقاله خواندنی از هاروارد درباره ضروریات مدیریت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهها مدیریت و کسبوکار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ۱۰ مقاله خواندنی از هاروارد درباره ضروریات مدیریت
«عامل شکست افرادیاند که در رأس امور قرار دارند. بر اساس آخرین تحلیلهای انجامشده، مسئولیت شکست برعهدهٔ مدیرانی است که با اهداف و خطمشیهای کلی سروکار دارند. بنابراین:
- دلیل توقف رشد راهآهن کاهش نیاز به حملونقلِ بار و مسافر نبود. این نیاز افزایش هم یافته بود. مشکل امروز شرکتهای راهآهن این نیست که این نیاز را بقیهٔ وسایل حملونقل، مثل خودرو، کامیون، هواپیما و حتی تلفن، پاسخگو هستند، بلکه مشکل این است که نیاز را خود آنها پاسخگو نبودهاند. شرکتهای راهآهن بودند که اجازه دادند دیگران مشتریان را از دست آنها خارج کنند؛ چراکه تصور میکردند کسبوکارشان در حوزهٔ راهآهن است و نه حملونقل. دلیل اینکه این شرکتها از صنعت خود تعریف نادرستی دارند، این است که بهجای حملونقلمداری، راهآهنمدار یا به عبارتی بهجای مشتریمدار، محصولمدار بودهاند.
- هالیوود، که بهصورت همهجانبه از سوی تلویزیون زیر فشار بود، بهسختی توانست جان سالم به در برد. همهٔ شرکتهای فیلمسازی مجبور به تغییر ساختار شدند و برخی نیز بهکلی نابود شدند. این شرکتها نه بهدلیل تاختوتاز تلویزیون که بهدلیل نزدیکبینی خودشان با مشکل روبهرو شدند. فعالان هالیوود نیز مانند فعالان راهآهن از کسبوکار خود تعریف صحیحی نداشتند. کسبوکار هالیوود سرگرمی بود، در حالی که فکر میکرد در حوزهٔ فیلمسازی فعالیت دارد. معنای «فیلم» محصولی خاص و محدود بود. همین تعریف، خرسندی احمقانهای را به وجود آورد که موجب شد تهیهکنندگان تلویزیون را یک تهدید ببینند. هالیوود تلویزیون را کوچک پنداشت و درست زمانی آن را نادیده گرفت که باید از آن بهمثابهٔ فرصتی برای بسط و توسعهٔ کسبوکار سرگرمی استفاده میکرد.
امروز، تلویزیون از آن کسبوکار محدود قدیمی منحصر به فیلم، به کسبوکار بزرگی تبدیل شده است. اگر هالیوود بهجای محصولمداری (تولید فیلم)، مشتریمداری (تولید سرگرمی) را در پیش میگرفت، آیا دچار برزخ مالیای میشد که با آن روبهرو شد؟ بعید میدانم. البته، آنچه در نهایت هالیوود را نجات داد و احیا کرد، موج جدید نویسندگان و تهیهکنندگان و کارگردانان جوانی بود که پیش از آن، موفقیتهایشان در تلویزیون، شرکتهای فیلمسازی قدیمی را نابود کرده و بزرگان فیلمسازی را به زیر کشیده بود.
نمونههای ناملموستر نیز در برخی صنایع دیگر وجود دارند که با ارائهٔ تعریف نادرستی از اهداف، آیندهٔ خود را با خطر روبهرو کردهاند. در ادامه، بهطور مفصل دربارهٔ برخی از آنها بحث میکنم و خطمشیهایی که این مشکل را رقم زدند، بررسی میکنم. در اینجا، بهتر است نشان دهم از مدیریتِ مشتریمدار چه کاری ساخته است تا بتواند رشد یک صنعت بزرگ را حتی پس از نابودی برخی فرصتهای مشهود همچنان حفظ کند. دراینباره از گذشته دو نمونهٔ مناسب وجود داشته که یکی نایلون و دیگری شیشه و بهطور خاص شرکت دوپونت و شرکت محصولات شیشهای کورنینگ بوده است.»