کتاب کتابخانه نیمه شب
معرفی کتاب کتابخانه نیمه شب
کتاب کتابخانه نیمه شب نوشتهٔ مت هیگ و ترجمهٔ فریده فتوحی است. کارگاه فیلم و گرافیگ سپاس این داستان خارجی را منتشر کرده است. این کتاب داستانی دربارهٔ کتاب و کتابخوانی و تجربهٔ زندگیهای مختلف است.
درباره کتاب کتابخانه نیمه شب
کتابها بینهایتاند. هر کتاب فرصت تجربهٔ یک زندگی تازه است. زن گفت: «بین مرگ و زندگی یه کتابخانه هست، و تو این کتابخانه بیشمار قفسه، پر از زندگیهایی که میتونستی داشته باشی. با خوندن هر کتاب میتونی ببینی اگه انتخابهای متفاوتی میکردی اوضاعت چطور پیش میرفت... اگه فرصت تجربهٔ دوباره داشتی، حسرتهات رو چطور جبران میکردی.» مت هیگ در کتاب کتابخانه نیمه شب (The midnight library) دقیقا به همین موضوع پرداخته است. اگر شانس این را داشته باشید که به کتابخانه نیمه شب بروید و خودتان تمام زندگیهای دیگرتان را ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ امکان دارد هر کدام از این زندگیها بهتر از زندگی حال حاضر شما باشند؟
همه چیز با کنجکاوی «نورا» برای دانستن مسیر سرنوشتش شروع شد. او میخواهد بداند قصهٔ زندگیاش چطور میشد اگر در جایی از زندگی انتخاب دیگری میکرد. او زندگیای پر از بدبختی و پشیمانی داشته اما در این کتابخانه فرصتی برایش فراهم میشود تا مسیر زندگیاش را تغییر دهد. نورا میتواند روابط شکستخورده و مسیر شغلیاش را تغییر دهد و رویاهای کودکیاش را دنبال کند. او باید در این سفر به دل کتابخانه نیمهشب به دورن خودش نظر کند و آنچه را واقعا به زندگیاش معنا و ارزش میدهد، پیدا کند؛ کتابخانهای با انبوهی از کتاب که هرکدام قصه یک زندگی را میگویند. نویسنده با داستانش یاد میدهد که نباید تاثیر دیگران بر زندگیمان را نادیده بگیریم؛ حتی اگر خیلی کوچک و ناچیز باشد. باید همواره به لحظه لحظه زندگیمان فکر کنیم و آن را تحلیل کنیم و همه احساسات خود را در نظر بگیریم تا مانع خوشبختی خود نشویم.
خواندن کتاب کتابخانه نیمه شب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران رمانهایی دربارهٔ کتاب و کتابخوانی پیشنهاد میکنیم.
درباره مت هیگ
مت هیگ در سال ۱۹۷۵ در شفیلد انگلستان به دنیا آمد. او رماننویس و روزنامهنگار است. مت تحصیلاتش را در دانشگاه هال در رشتهٔ زبان انگلیسی و تاریخ به پایان برد. او آثار داستانی و غیرداستانی بسیاری برای کودکان و بزرگسالان نوشته است. مت هیگ در ۲۴سالگی به افسردگی شدیدی مبتلا شد، اما توانست آن را پشت سر بگذارد و به زندگی باز گردد. رمان «کتابخانهٔ نیمهشب» و کتابی به نام «کتاب آرامش» از آثار او هستند.
بخشی از کتاب کتابخانه نیمه شب
«نورا شبی را به یاد آورد که اَش در خانهاش را زده بود. شاید آوردن گربۀ مردهای از کنار خیابان و دفنکردن آن از طرف او در باغچۀ پشتی آپارتمان نورا بهدلیل اینکه نورا با حالی نزار و اندوه بسیار هقهق میکرد؛ زیاد شبیه کهنالگوهای رمانتیک در جهان نباشد. اما یقیناً عینِ مهربانی است که چهل دقیقه از زمان دویدنت را صرف کمک به فردی کنی که نیازمند کمک است و در عوض هم فقط با یک لیوان آب پذیرایی شوی.
او واقعاً آن موقع نتوانسته بود از مهربانی اَش بهخوبی تشکر کند. غم و ناامیدی نورا بهشدت عمیق بود. اما وقتی حالا به آن فکر میکرد کار اش بسیار چشمگیر بود.
نورا گفت: «فکر کنم بدونم چی میخوام. او همانجا روبهروی من ایستاده بود. یک شب قبل از اینکه خودم رو بکشم.»
«منظورت دیروز بعدازظهره؟»
«به نظرم بله. اَش. جراح. همون کسی که ولتس رو پیدا کرد. همونی که یک بار به قهوه دعوتم کرد. سالها پیش. وقتی با دَن بودم. دعوتش رو نپذیرفتم. خب، چون به دَن قول ازدواج داده بودم. اما اگه با دَن نبودم چی میشد؟ اگه قرار ازدواجم با دن به هم خورده بود و اونقدر جرئت داشتم که به قرار روز شنبه برای نوشیدنِ قهوه و تماشای فروشگاهها جواب مثبت بدم چی میشد؟ حتماً باید زندگیای باشه که من اون لحظه مجرد باشم و چیزی رو که میخوام گفته باشم. جایی که گفته باشم، بله، اَش. دوست دارم گاهی برای صرف قهوه بیرون بریم، خیلی عالی میشه. و بعد هم اَش رو انتخاب میکردم. خیلی دوست دارم این زندگی رو امتحان کنم، با اون به کجاها میرسم؟»
و در تاریکی صدای آشنای قفسهها را شنید که بهآهستگی و قیژقیژکنان و بعد هم سریعتر و نرمتر حرکت کردند تا وقتی خانم الم کتابِ زندگیای را که نورا میخواست، پیدا کرد.»
حجم
۳۰۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه
حجم
۳۰۰٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۴۰ صفحه
نظرات کاربران
بهترین کتابیه که میتونین بخونین نکته :من نمونه رو دانلود کرده بودمو دیدم تو نمونه نسخه کامل کتاب هست و رسما کتابو مجانی خوندم!
باسلام وآرزوی خوبی ب اهالی طاقچه نویسنده جسوری داردوچقدرهم آزاردیده باروحیه ی لطیفش ولی خودکشی.........بازهم خداروشکر استارت خورده قلم باصفایی داره