دانلود و خرید کتاب عیدی موتورچی مولود سوزنگران
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب عیدی موتورچی اثر مولود سوزنگران

کتاب عیدی موتورچی

انتشارات:نشر خودنویس
امتیاز:
۵.۰از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب عیدی موتورچی

کتاب عیدی موتورچی نوشتهٔ مولود سوزنگران است. نشر خودنویس این رمان معاصر ایرانی و تاریخی را منتشر کرده است.

درباره کتاب عیدی موتورچی

کتاب عیدی موتورچی دربردارندهٔ یک رمان معاصر و ایرانی است که داستان آن از وصیت شهید مفقودالاثری به نام «مانده» شروع می‌شود. او وصیت می‌کند در گور پدرش دفن شود؛ گوری که سال‌ها نامادریش با شک به آنجا رفته است؛ زیرا فکر کرده همسرش «عیدی» آنجا دفن نشده است. وقتی به‌خاطر این وصیت، گور را باز می‌کنند با جسد دیگری روبه‌رو می‌شوند که مال عیدی نیست. گفته شده است که این رمان از مجموعه آثار نشر «سرای خودنویس» است که زیر نظر «مهدی کفاش» (از مربی‌های دورهٔ سوم مسابقهٔ خودنویس) نگاشته شده و در این دوره به‌عنوان دومین اثر برگزیده انتخاب شده است. مولود سوزنگران کوشیده بخشی از تاریخ خوزستان را در بطن حوادث تاریخی و اجتماعی دورهٔ چندده‌ساله‌ٔ ایران به نمایش بگذارد. او در سیر بیان داستان این کتاب، روایتی از همبستگی مردم جنوب ایران در زمان اپیدمی بیماری واگیردار به‌ویژه در شهر دزفول را روایت کرده است؛ همچنین به تلاش‌های «شیخ خزئل»، رهبر مقاومت خوزستان در برابر سیاست‌های ظالمانهٔ انگلیسی‌ها برای تفکیک خوزستان از ایران پرداخته است. رمان حاضر ۱۶ فصل دارد.

خواندن کتاب عیدی موتورچی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان تاریخی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب عیدی موتورچی

«جمعه دم ظهر دایه بتول لب ایوان نشسته بود و با قیچی‌ناخن هایش را کوتاه می‌کرد. او هم یکی از کسانی بود که وقتی عیدی را ترک کردم با رجب به خانه من آمد. همه آمده بودند عیدی هم گاهی می‌آمد و سری به ما می‌زد به من نگاه می‌کرد اما پرده‌ای بینمان حائل بود که با هم خلوت نمی‌کردیم. خیلی وقت بود دلم می‌خواست از بند زندگی و زاد و ولد با او بگریزم. اما نه جایی را داشتم نه ثروتی که از آن خودم باشد. یک روز مردی که کارهای بیرون خانه را برای‌مان انجام می‌داد آمد و پیشنهاد داد که شریکی بلیط بخت آزمایی بخریم. با او بلیط خریدم و از قضا بلیطمان برد این خانه را خریدم و عیدی را با داغ عشق آساره رها کردم. شاید هم خودم را یا آن بخشی از خودمان را که به اجبار با هم بود را ول کردم. هر چه می‌خواستم دیر یا زود اتفاق می‌افتاد. زندگی برایم بهشتی بود که خدا گفته بود همه چیز مال تو الا گندم.

دایه بتول عادت داشت ناخن انگشت شصتش را اندازه خاصی کوتاه می‌کرد. بعد با حوصله گوشه سمت راستش را سوراخ می‌کرد دستش را بلند می‌کرد و جلو نور می‌گرفت و گردی و اندازه سوراخ را با وسواس میزان می‌کرد. من هم همان‌جا دراز کشیده بودم و او را می‌پاییدم. سال‌ها گذشته بود و کشتی‌ها دیگر پیله ابریشم نمی‌آوردند که کسی بخواهد ابریشم بریسد. اما او هنوز آن سوراخ را روی ناخنش مثل خال نگه داشته بود. دیگر ما هم عادت کرده بودیم که آن سوراخ باید آنجا باشد.

_«دایه اگه اون سوراخ و نذاری چی میشه؟»»

کاربر ۸۸۷۷۸۹
۱۴۰۳/۰۶/۲۵

من اگر میخواستم دزفول و رود دز و گذشته خوزستان و آن حوالی را در صد پیش مطالعه کنم بهتر از این کتاب نمیشود تصویر کرد من کتاب را خوانده و خیلی لذت بردم و قدرت زنان در کل داستان

- بیشتر
کاربر 8926764
۱۴۰۳/۰۶/۲۷

درود. اکتاب (عیدێ موتورچی) را مرداد ماە ١٤٠٣ مطالعه کردە ام. رمانی جالب و جذاب است. مطالعه آنرا به شما پیشنهاد می دهم.

کاربر 8586140
۱۴۰۳/۰۶/۲۶

رمانی «عیدی موتورچی » رمانی خواندنی پرکشش است ، و علیرغم تعدد شخصیتهای داستان و رفت و برگشت های زمانی از انسجام بسیار خوبی برخوردار است.و دیگر اینکه اقلیم جنوب و به طور خاص شهر دزفول و رود دز را

- بیشتر
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۸۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۱۶ صفحه

حجم

۲۸۶٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۳۱۶ صفحه

قیمت:
۸۶,۰۰۰
تومان