کتاب ۱۰ راز آشباریا
معرفی کتاب ۱۰ راز آشباریا
کتاب ۱۰ راز آشباریا نوشتۀ محمدرضا نیرومند در انتشارات قندیل نور به چاپ رسیده است. این داستان طنز دربارۀ ۱۰ اصل طلایی مدیر یک کمپانی غولپیکر در شهری گمشده است که به او آموختند چگونه بیدستوپایی را کنار بگذارد و مخ مردم را بار فرغون کند!
درباره کتاب ۱۰ راز آشباریا
داستان ۱۰ راز آشباریا دربارۀ مردی به نام کهشاد کندرو است که رئیس یک شرکت غولپیکر شده و بسیار از این موفقیت خوشحال است. او در سرزمینی ناشناخته و گمشده زندگی میکند به نام آشباریا. کهشاد کندرو میخواهد قواعد موفقیتش را برای همۀ کسانی که در سرزمینهای دیگر زندگی میکنند بیان کند و رموز طلایی آن را به اشتراک بگذارد. شرکتی که او در آن رئیس شده چلوجلو نام دارد. مدیر آنجا نیز آقای چلوجلوی بزرگ است، همو که رازهای کمپانی غولپیکرش را به کهشاد کندرو یاد داده است.
شما در این کتاب هم با مسیر پیشرفت جناب کندرو آشنا میشوید و هم با گوشهای از دانش سرزمین پیشرفتۀ آشباریا. داستان کهشاد از آنجایی آغاز شد که پس از مدتی کار در یک روزنامه، مدیر کندذهن آنجا او را با تیپا بیرون انداخت به این دلیل که روزنامه را به خاک سیاه نشانده بود و مردم تنها برای سبزی پیچاندن و زیرانداز بچه از آن استفاده میکردند. حقیقتاً که او اگر کندذهن نبود باید آن همه استعداد و نبوغ جناب کهشاد کندرو را کشف میکرد! او بعد از مدتها که کیف پولش تار عنکبوت بسته بود یک نیازمندی در روزنامه دید که فردی سطح پایین برای کار در شرکتی به نام چلوجلو میخواستند. البته خیالتان راحت باشد جناب داستان ما آدم نخبهای بود و اصلاً در نیازمندیها دنبال کار نمیگشت این اتفاقی بود وگرنه که او باید مینشست تا دیگران برای درخواست کار به سراغش بروند.
برای خواندن راز موفقیت کهشاد کندرو، ادامۀ داستان را بخوانید و با ۱۰ اصل طلایی کار او آشنا شوید.
خواندن کتاب ۱۰ راز آشباریا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به نوجوانان دوستدار داستانهای طنز پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ۱۰ راز آشباریا
«حوالی ظهر به پارک رسیدم. هوا گرم بود. بوی باقالی پختۀ دستفروشها و روغن سوختۀ مغازۀ ساندویچی میزد زیر دماغ آدم. مردم مثل همیشه مشغول پرسهزدن و صحبتکردن در محوطۀ پارک بودند. بعضیها هم مراقب بچههایشان بودند که در اسباببازیها خرابکاری نکنند. کمی دور و برم را نگاه کردم. هیچ خبر خاصی نبود. با خودم گفتم شاید برنامهشان هنوز شروع نشده است. پس درحالیکه سعی میکردم، عادی و مثل انسانهای متشخص رفتار کنم، شروع به گشتزدن در ساحل کردم.»
حجم
۳۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
حجم
۳۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۵۶ صفحه
نظرات کاربران
بسیار کتاب آموزنده ایی بود و متفاوت پیشنهاد میکنم مطالعه کنید
خوب بود کتاب برای نقاد کردن فکر نوجوان ،خصوصا در مواجه با رسانه فایده دارد و مزیتش این است که داستان را خرج حرف نکرده و زیبایی روایت رو سعی کرده حفظ کنه. درواقع در عالم داستان برای مخاطب حرف ها رمز
جالب بود، اول کتاب انتظار نداری که وارد چنین ماجرایی بشی. وسط های کتاب، داستان به اوج. خودش میرسه و ایده نویسنده توی شهر آشباریا واقعا خواننده رو به خودش جلب میکنه. از لحاظ فرم و داستان واقعا جالبه. دمش
واقعا خوب بود تصویر گری های عالی و مناسب برای نوجوانان یه داستان آموزشی و حکیمانه و خالی از شعار
من برای بازیش خریدم ولی اینقدر جذاب بود که توی ۳ روز تمومش کردم.
نشری بسیار پویا و فعال و آشنا با نسل نوجوان همچنین مسابقه ای برای این کتاب فعال شده توسط این نشر با جایزه ای بیش از ۶۰۰ میلیون تومان که ثبت نامش توی خود سایت مدرسه قندیل هست
این کتاب یک روایت طنز از فضای موجود بر رسانه است و در همین قالب حرف های زیادی برای گفتن دارد. به تمام نوجوانان و جوانان توصیه میکنم این رمان فوق العاده را از دست ندهند!
من تا الان رمان های مختلفی خوندم اما تا الان رمانی مثل این نخوندم که هم فضاسازی خفن داشته باشه واسه نوجوونا و هم محتوا داشته باشه جمع این دوتا واقعاً فوقالعادهاس امیدوارم از نویسنده کتاب به زودی رمان های
عالی بود
بی نظیر!