
کتاب مغناطیس سیاه (کتاب سوم؛ تارهای باستانی، بخش اول)
معرفی کتاب مغناطیس سیاه (کتاب سوم؛ تارهای باستانی، بخش اول)
کتاب مغناطیس سیاه (کتاب سوم؛ تارهای باستانی، بخش اول) نوشته محمدرضا برومند که توسط انتشارات قندیل نور منتشر شده، یکی از جلدهای مجموعهای فانتزی و ماجراجویانه است که داستانی پرکشش را در دنیایی خیالی روایت میکند. مغناطیس سیاه با محوریت ماجراهای شاهزادهها، نبردهای قدرت و جستوجوی حقیقت، مخاطب را به دنیایی پر از رمزوراز میبرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مغناطیس سیاه (کتاب سوم؛ تارهای باستانی، بخش اول)
کتاب مغناطیس سیاه (کتاب سوم؛ تارهای باستانی، بخش اول) از یک مجموعهی فانتزی ایرانی است که در بستری از اسطوره، جادو و سیاست روایت میشود. داستان در سرزمینی خیالی به نام تارسیا و مناطق اطراف آن رخ میدهد و شخصیتهای اصلی آن، شاهزادهها و همراهانشان، درگیر ماجراهایی پیچیده و پرخطر هستند. این جلد، ادامهی ماجراهای جلدهای پیشین را دنبال میکند و شخصیتها را در شرایطی بحرانی و سرنوشتساز قرار میدهد. فضای کتاب، تلفیقی از عناصر حماسی، ماجراجویی و تعلیق است و با خلق موجودات عجیب، جادوهای ناشناخته و آزمونهای دشوار، دنیایی منحصربهفرد را پیش چشم مخاطب میگذارد.
در این جلد، بحرانهای سیاسی، خیانتها و نبردهای خونین، در کنار جستوجوی یک شیء افسانهای به نام قندیل مقدس، محور اصلی روایت را شکل میدهند. محمدرضا برومند با پرداختن به دغدغههای هویت، شرافت، وفاداری و انتخاب، داستان را از سطح یک ماجرای صرفاً فانتزی فراتر میبرد و به لایههای عمیقتری از شخصیتپردازی و جهانسازی میرسد. این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای فانتزی، ماجراجویی و داستانهای پرکشش با پسزمینهی اسطورهای، تجربهای متفاوت فراهم میکند.
خلاصه داستان مغناطیس سیاه (کتاب سوم؛ تارهای باستانی، بخش اول)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان مغناطیس سیاه (کتاب سوم؛ تارهای باستانی، بخش اول) با فضایی پرتنش در قصر تارسیا آغاز میشود؛ جایی که پس از حوادثی عجیب، شاهزاده پارتاس و خواهر و برادرش درحال فرار از دست پادشاه و نیروهایش هستند. آنها به دنبال شیء افسانهای به نام قندیل مقدس هستند که گفته میشود کلید نجات سرزمینشان است. پارتاس با نشانی جادویی بر ساعدش، مأموریتی دشوار را آغاز میکند و باید با عبور از آزمونهای ناشناخته، شایستگی خود را برای یافتن قندیل اثبات کند. در این مسیر، گروه با خطرات متعددی روبهرو میشود؛ از خیانت فرمانده گارد سلطنتی ورگ تا گرفتارشدن در تلههای جنگل هزارپیچ و مواجهه با عنکبوتهای غولپیکر در تنگه راگه.
بیماری خواهرشان آتاسا و تعقیب بیامان سربازان، فشار مضاعفی بر گروه وارد میکند. در میانهی این آشوب، پارتاس و همراهانش به شهر مرموز سهیرا میرسند؛ جایی که گذشته و هویتشان به چالش کشیده میشود و با شخصیتهای جدید و انجمنهای مخفی روبهرو میشوند. روایت کتاب، همزمان با پیشبرد ماجراهای اکشن و تعقیب و گریز، به دغدغههای درونی شخصیتها، ترسها، تردیدها و امیدهایشان نیز میپردازد. پایان این جلد، با گرههای تازه و سرنوشت نامعلوم شخصیتها، مخاطب را برای ادامهی داستان مشتاق نگه میدارد.
چرا باید کتاب مغناطیس سیاه (کتاب سوم؛ تارهای باستانی، بخش اول) را خواند؟
این کتاب با خلق دنیایی فانتزی و پرجزئیات، مخاطب را به ماجراجویی در سرزمینی ناشناخته میبرد. روایت پرکشش، شخصیتپردازی چندلایه و ترکیب عناصر اسطورهای با مسائل انسانی مانند شرافت، وفاداری و هویت، باعث میشود خواننده با قهرمانان داستان همذاتپنداری کند. وجود موجودات عجیب، جادو، آزمونهای دشوار و فضای تعلیقآمیز، تجربهای متفاوت از رمانهای فانتزی ایرانی ارائه میدهد؛ همچنین پرداختن به انتخابهای دشوار و پیامدهای آنها، کتاب را برای مخاطبانی که به داستانهای عمیق و پرماجرا علاقه دارند، جذاب میکند.
خواندن کتاب مغناطیس سیاه (کتاب سوم؛ تارهای باستانی، بخش اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای فانتزی، نوجوانان و جوانانی که بهدنبال داستانهایی پرماجرا و پرتعلیق هستند، مناسب است؛ همچنین مغناطیس سیاه برای مخاطبانی که دغدغهی انتخاب، وفاداری و شرافت دارند یا بهدنبال داستانی پرکشش و متفاوت در ادبیات میگردند و کسانی که به روایتهای اسطورهای، جادو، نبرد قدرت و جستوجوی هویت علاقه دارند، گزینهی مناسبی است.
بخشی از کتاب مغناطیس سیاه (کتاب سوم؛ تارهای باستانی، بخش اول)
«هوای گرفته دم غروب. سایهٔ سرخی بر در و دیوار کاخ انداخته بود و سین پرآشوب ساکنان قصر را سنگینتر میکرد. از بیارجترین بریشهای رختشورخانه تا عالیرتبهترین وزرای دربار همه ناآرام و مضطرب بودند. در طول دو هفته، به اندازهٔ دو قرن حوادث عجیب و بهتآور اتفاق افتاده بود. از صحبتهای غیرمنتظرهٔ شاهزاده پارتاس در مراسم تاسگذاری، تا به زندان افتادن او به دستور کیتاسار و آتشسوزی قصر و دست آخر ناپدیدشدن فرمانده گارد و سربازانش در جنگل هزارپیچ! اتفاقهایی که هرکدام بهتنهایی بیم حوادث هولناکتری را در آینده میدادند. آن روز اما موضوع غیرعادی دیگری هم پیش آمد که کمتر کسی متوجهش شد و آن شاهین سیاه و درشتجثهای بود که در چشمبههمزدنی افق آسمان را شکافت و به سمت برج غربی شتاب گرفت. این همان شاهینی بود که اصلاً به خاطر دیدهشدن گاه و بیگاه او در کنار برج غربی؛ آن برج را «برج شاهین» لقب داده بودند؛ با این حال بیشتر از یک سال بود که این پرندهٔ مرموز در قصر دیده نشده بود و حضور دوبارهاش آن هم در آن شرایط مایهٔ حیرت بود. خیلی زود شاهین خودش را به بالای برج رساند و در فضای تیرهٔ طبقه فوقانی آن، از نظر مخفی شد.»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب منبع زیبایی انسانیت شناخت آدم از خودش و پیدا کردن حقیقته بهترین کتاب دنیاست مثلش پیدا نمیشه😍👍🏻✨
عالی