کتاب طنزآوران جهان نمایش ۳۶
معرفی کتاب طنزآوران جهان نمایش ۳۶
کتاب طنزآوران جهان نمایش ۳۶ نوشتهٔ الکساندر نیکولایویچ آستروفسکی و ترجمهٔ داریوش مودبیان است. نشر گویا این کتاب را منتشر کرده است. این اثر دربردارندهٔ دو نمایشنامهٔ کمدی با نامهای «زرنگترین آدم هم رودست میخورد» و «جنگل» است.
درباره کتاب طنزآوران جهان نمایش ۳۶
مجموعهٔ طنزآوران جهانِ نمایش، حاصل کوششها و پژوهشهای علمی و عملی ــ پنج دههٔ اخیرِ ــ یکی از پژوهندگان و دستاندرکاران راستین هنر نمایش در عرصهٔ کمدی در ایران است.
هنرِ نمایش، از روزگار دیرین، بخشی از فرهنگِ جهانیست که دور از هر رنگ و هر تعلقی میتواند ناشر اندیشههای بالا و والای انسان در میان انسانها و سرزمینهای گوناگون باشد. هنر نمایش، این رسانهٔ قدرتمند گروهی و جمعی، زبانِ جهانی گفتوگوی فرهنگها است. در این هنر طنز و کمدی جایگاه ویژهای دارد.
در تعریفی کلی، کمدی به معنای تقلید از کردار، رفتار و حتی باورهای محیط پیرامون نوع بشر برای اصلاح امور اجتماعی است، آریستوفانس ــ پدر کمدینویسی در یونان باستان ــ به طرح موضوعهای عصر خود با زبانی هجوگونه، استهزاآمیز و گاه خشن میپرداخت و پس از او کمدینویسان دوران میانه ــ رم باستان ــ (پلوتوس، ترنس و مناندر) در کمدیهای خود بیشتر زبان فراواقعیت را به کار میگیرند و به نقدِ جامعه خویش و مناسبات اجتماعی آن دوران میپرداختند. اما با دگرگونیهای فکری در دوران پس از آن و تغییر و تحول در نظام اجتماعی و سیاسی اروپا و پیشرفت علوم به ویژه جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی، عناصر واقعگرا چه در مضامین و چه در زبان و حتی ساختار کمدی رونق گرفت.
کتاب طنزآوران جهان نمایش ۳۶ دربردارندهٔ دو نمایشنامهٔ کمدی با نامهای «زرنگترین آدم هم رودست میخورد» و «جنگل» است که بهعنوان مشهورترین نمایشنامههای الکساندر نیکولایویچ آستروفسکی شناخته میشوند. گفته شده است که راهی که گوگول در نگارش «کمدی اجتماعی» گشود و سالی پس از آن بلینسکی مسیرش را ادامه داد، خیلی زود و در دههٔ چهلم از قرن نوزدهم با آثار الکساندر نیکولایویچ آستروفسکی دنبال شد و تا در آخر همان قرن به آثار برجستهٔ «آنتون چخوف» منتهی گشت. در روسیه، آستروفسکی را پدر تئاتر امروزی روس و کمدی اجتماعی روسی میدانند. او نزدیک به ۵۵ نمایشنامه نگاشته که بیشترشان کمدی و از نوع اجتماعی و انتقادی هستند.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب طنزآوران جهان نمایش ۳۶ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان و فعالان عرصهٔ هنرهای نمایشی، بهخصوص دوستداران آثار طنز و کمدی پیشنهاد میکنیم.
درباره الکساندر نیکولایویچ آستروفسکی
الکساندر نیکولایویچ آستروفسکی در ۳۱ مارس ۱۸۲۳ در روستای اوردینکای سفلی در ناحیهٔ آن سوی رودخانهٔ مسکو به دنیا آمد و در ۱۴ ژوئن ۱۸۸۶ درگذشت. او نمایشنامهنویسی اهل روسیه است که بهدليل خدمات ارزندهاش به نمايشنامهنويسى و تئاتر روسيه و آغاز سبک امروزى تئاتر و نگارش حدود ۵۰ نمايشنامه، به «پدر تئاتر روسيه» شهرت دارد. نخستین نمایشنامهٔ او با عنوان «تصویری از شادی خانوادگى» در ۱۸۴۷ میلادی نوشته شد. نمایشنامهٔ بعدیاش «ورشکسته» (۱۸۴۹) بود که به تصویر ورشکستگی ساختگی میان تاجران مسکو پرداخت و اعتراضهایی را برانگیخت. این اثر که سبب اخراج آستروفسکی از خدمات دولتی شد، ۱۳ سال توقیف بود. در دههٔ ۱۸۶۰ چند نمایشنامهٔ تاریخی نوشت، اما مهمترین آثارش که به طبقهٔ بازرگانان روسی پرداخته، شامل دو تراژدی و چند کمدی است؛ از جمله نمایشنامههای «نداری عیب نیست» (۱۸۵۳) و «رعد و برق» (۱۸۵۹). «نیکلای ریمسکی کورساکوف» بر اساس نمایشنامهٔ «دختر برفی» (۱۸۷۳) به قلم او، اپرایی به همین نام ساخت. آستروفسکی ارتباط نزدیکی با تئاتر لیتل داشت که تنها تئاتر دولتی مسکو بود و در همین تئاتر همهٔ نمایشنامههایش تحتنظر خودش به اجرا درآمد. او در ۱۸۸۵ میلادی مدیر هنری تئاترهای سلطنتی شد. «صاعقه» عنوان یکی دیگر از نمایشنامههای او است.
بخشی از کتاب طنزآوران جهان نمایش ۳۶
«آکسیوشا: اگه یکی از آشناهات رو اونجا ببینی، چی؟
پیوتر: بلافاصله یکی از چشمهام رو میبندم، اینطور، میشم یک چشمی، قیافهم تغییر میکنه و هیچکس من رو نمیشناسه. سه روز تموم، همینطور میتونم بمونم. راستی، بذار ماجرایی رو که برام پیش اومد برات تعریف کنم. یک روز، پدرم من رو برای کاری فرستاد «نیژنی». اونجا با رفقام برخورد کردم، من رو با خودشون بردند دهکدهٔ «لیسکوو»، خُب، اگه پدرم خبردار میشد که فاجعه بود، چکار باید میکردم؟ یک لباس عجیب و غریب کرایه کردم و پوشیدم، دور سر و صورتم را باندپیچی کردم و راه افتادیم. روی کشتی، اتفاقاً با یکی از رفقای پدرم برخورد کردم. میدونی، من هیچوقت خودمو قایم نمیکنم. راحت و شجاعانه این طرف و اونطرف میرفتم و رفیق پدرم هم مدام من رو زیرنظر داشت. بالاخره دیدم داره میآد به طرف من. به من گفت: «شما اهل کجائید؟» بهش گفتم: «اهل میشکینو»، جایی که تو عمرم هیچوقت نرفته بودم. به من گفت: «صورتتون برام آشناست.» بهش گفتم: «ممکنه، تعجبی هم نداره!» بعد هم آروم رفتم یک طرف دیگه. دفعه دوم، باز اومد طرف من، بعد هم دفعه سوم، باز هم همون سئوال، من دیگه تحمل نکردم و بهش گفتم: «صورت شما هم برای آشناست، ما تو کازان، با هم تو یک زندان نبودیم؟» با صدای بلند، جلوی همهٔ مردم گفتم: بیچاره نمی دونست کجا بگذاره و در ره، درست مثل اینکه من با تفنگ پُر به طرفش نشونهگیری کرده باشم. من نگران این نوع برخوردها نیستم.»
حجم
۱۹۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۱۹۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه