کتاب پنج
معرفی کتاب پنج
کتاب الکترونیکی پنج نوشتۀ گروه نویسندگان است و انتشارات علمی و فرهنگی آن را منتشر کرده است. کتاب پنج، شامل پنج داستان کوتاه از پنج نویسندۀ جوان است.
درباره کتاب پنج
داستان کوتاه مثل دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی باز میشود و خواننده میتواند برای مدت کوتاهی از این دریچه به اتفاقهایی که رخ میدهند نگاه کند. داستان کوتاه شبیه یک تصویر است. یک عکس. لحظه کوتاهی از زندگی یک شخصیت یا خلق یک حادثه.
ادگار الن پو، اولین داستان کوتاهنویس در تاریخ داستاننویسی، میگوید: "داستان کوتاه روایتی است که بتوان آن را در یک نشست بین نیم ساعت تا دو ساعت خواند. همه جزئیات آن باید پیرامون یک موضوع باشد و یک اثر را القا کند. یک اثرِ واحد را."
داستانهای کوتاه یا در نشریهها و مجلات چاپ میشوند و یا بهصورت مجموعهای از چند داستان در یک کتاب منتشر میشوند. داستانهایی که در یک کتاب کنار هم قرار گرفتهاند میتوانند از یک نویسنده باشند یا از نویسندههای مختلف. اگر به دنبال خواندن داستانهای جذاب و بهیادماندنی هستید؛ اما حوصله یا وقت کافی برای یک رمان کامل را ندارید، مجموعه داستانهای کوتاه، بهترین راهحل برای شما هستند؛ داستانهایی که لذت مطالعه را در زمانی بسیار کوتاه به مخاطبین میچشانند. داستان کوتاه مشغلههای زندگی را دور میزند و به مخاطب این فرصت را میدهد که از ادبیات و جهانِ تخیل و خلاقیت دور نماند. کتاب پنج شامل داستانهای کوتاه پنج نویسندۀ جوان است که در پنجمین دورۀ مسابقۀ قصهنویسی انتشارات علمی و فرهنگی برگزیده شدهاند.
خواندن کتاب پنج را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به داستان کوتاه فارسی مناسب است.
بخشی از کتاب پنج
«نارنجی را اشتباهی میگوید. حواسش نیست. قانعش نمیکنم. منظورش آبیه است؛ همان که بلندتر است. تا بالکن رفتم و برگشتم. هنوز با کف یک پایش روی لبهی دالبُر تختخواب سیسمونی من لق میزند. انگشتهای آن یکی پایش را توی هوا از هم باز کرده است.
چهارپایهی آبی را به موقع میرسانم. خیلی وقت است رویش نمیخوابم. یعنی جا نمیشوم که بخوابم. عوض من بچههای فامیل یک دل سیر رویش میخوابند. هر سری مادربزرگهاشان به رانندهی وانت تکههای آخر و بدبار میسپارند یک نیشترمز هم اینجا بزند و تختخواب مدل ۱۹۸۵ را بار وانت کند. ۱۹۸۵ را دایی مقصود انداخت سر زبان بابا. مامان پشت یکی از عکسهای من نوشته بود: «یه آدم جدید» و پست کرده بود به آدرس دایی...»
حجم
۲۵٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۰ صفحه
حجم
۲۵٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۰ صفحه