کتاب اسد پسری که شیر شد

کتاب الکترونیکی اسد پسری که شیر شد نوشتۀ شیدا رنجبر است و انتشارات علمی و فرهنگی آن را منتشر کرده است. کتاب اسد پسری که شیر شد، داستانی کودکانه دربارۀ پسربچه‌ای است که دلش می‌خواهد شیر باشد.

درباره کتاب اسد پسری که شیر شد

یافتن بهترین کتاب کودک یکی از مشغله‌های ذهنی والدین محسوب می‌شود؛ چرا که کودکان با کمک کتاب‌های کودکانه می‌توانند به درک و رشد بهتری برسند. زمانی که صبحت از خرید کتاب کودک می‌شود منظور فقط کتاب داستان کودک یا کتاب قصه‌های کودکانه نیست، بلکه این مجموعه کتاب شعر کودک، کتاب علمی کودک و... را هم در برمی‌گیرد که بسیار مهم هستند.

قبل از هر اقدامی باید بدانید برای چه کسانی می‌خواهید کتاب بخرید و بر اساس گروه سنی او اقدام کنید. به‌عنوان‌مثال اگر برای کودکی ۱۰ساله دنبال کتاب هستید، با جست‌وجوی بهترین کتاب برای کودکانه ۱۰ساله می‌توانید مشکل خود را حل کنید؛ اما فراموش نکنید گروه سنی کتاب‌های کودک بسیار مهم است. در مجموع، کتاب کودک با تصویر بسیار مورد استقبال قرار می‌گیرد؛ چرا که رنگ‌ها کودکان را به خود جذب می‌کنند. در ادامه با این تقسیم‌بندی گروه سنی کودکان آشنا می‌شوید:

گروه الف: سال‌های قبل از دبستان

گروه ب: کلاس‌های اول، دوم و سوم دبستان

گروه ج: کلاس‌های چهارم، پنجم و ششم دبستان

کتاب اسد پسری که شیر شد، دربارۀ پسربچۀ کوچکی به نام اسد است که دوست دارد شیر باشد!

درباره شیدا رنجبر

شیدا رنجبر متولد ۱۳۴۰ و فارغ‌التحصیل رشتۀ بهداشت است. او همیشه علاقه‌مند به نوشتن بوده و پس از گذراندن کلاس‌های داستان‌نویسی و ویرایش در حوزۀ هنری چند داستان کوتاه بزرگسال و کودک نوشته است که در مجلات بزرگسال، دوچرخه و یا به‌صورت کتاب به چاپ رسیده‌اند. وی در سال ۱۳۷۱ همکاری با شورای کتاب کودک را شروع کرد که این همکاری ۱۵ سال به طول انجامید و همچنین تا زمانی که خانه ترجمه برقرار بود رابط آن‌جا با نشر کتاب ماه بوده است. او تاکنون بیش از ۸۰ عنوان کتاب ترجمه به چاپ رسانده‌ است. اولین کتابش در سال ۱۳۷۸ به چاپ رسیده است. وی دو جایزه برای ترجمۀ کتاب اردک کشاورز نوشتۀ مارتین وادل از شورای کتاب کودک و دوسالانه کانون پرورش فکری گرفته است.

خواندن کتاب اسد پسری که شیر شد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای کودکان گروه سنی الف و ب مناسب است.

بخشی از کتاب اسد پسری که شیر شد

«شب که شد مامان اسد گفت: «اسد جان ؛ وقت خواب است. برو تو تخت خواب بخواب ! » اسد شلوار خوابش را دور سرش گرفت و گفت: «من شیرم! توی تخت خواب نمی خوابم. توی جنگل تاریک بین درخت ها می خوابم.» و رفت زیر تختش، توی تاریکی...»