کتاب آموزش هنر برای کودکان ٤ تا ٩ ساله
معرفی کتاب آموزش هنر برای کودکان ٤ تا ٩ ساله
کتاب آموزش هنر برای کودکان ٤ تا ٩ ساله نوشتهٔ راب بارنز و ترجمهٔ یدالله آقاعباسی و زهرا آقاعباسی است. انتشارات هوما این کتاب راهنما را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب آموزش هنر برای کودکان ٤ تا ٩ ساله
کتاب آموزش هنر برای کودکان ٤ تا ٩ ساله که ۱۸ فصل دارد، با هدف درهمآمیختن پایههای نظری و عملی که آموزش مؤثر هنر را ارتقا بخشد، نوشته شده است. مربیان همواره میخواهند چیزهای اساسی را بدانند؛ از جمله بدانند که بچهها چطور نقاشی میکنند، چطور اثر هنری بدیع به وجود میآورند و هنر چگونه ارزشی را ارائه میدهد؟ مباحث و پیشنهادهای این کتاب را مثل اغلب دیدگاهها درمورد هنر و طراحی، میتوان به چالش کشید. هنر بر مبنای دیدگاههای چندگانهاش و عدم تمایل به سلطه از طریق قوانین سفتوسخت شکوفا میشود؛ به این دلیل این کتاب بهنفع مباحثی که میکوشند هر چه بیشتر بر تجربهٔ آموزش هنر تکیه کنند، از الگوهای مفهومی و نظریههای مختلف میپرهیزد.
خواندن کتاب آموزش هنر برای کودکان ٤ تا ٩ ساله را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به مربیها و معلمهای هنر کودکان ۴ تا ۹ سال پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آموزش هنر برای کودکان ٤ تا ٩ ساله
«فصل ۱۴: سنجش و ارزیابی
سالهای دههٔ ۱۹۹۰ میلادی، سالهایی بودند که انگلیس دلمشغول سنجش بود. در دههٔ بعد سنجش و محک در موضوعهای اساسی همچنان حضور داشت. آزمون، آزمون و بازهم آزمون از ویژگیهای دههٔ اول قرن بیستویکم بود و معلمان و دانشآموزان به تقاضاهایی که از آنها میشد گردن میگذاشتند. کمتر حوزهای مثل هنر بهسادگی به نقد بیچونوچرای ذهنی بودن تن در داد، کاری که سنجش و ارزیابی با هنر کردند. آیا هنر قابلسنجش است؟ بعضی از مربیان ممکن است بگویند که در هنر هیچچیز ارزشمندی را نمیتوان سنجید یا ارزیابی کرد و هرکه این کار را بکند و فکر کند میتوان این کار را کرد، خودش را گول زده است. بحث از آنجا سرچشمه میگیرد که هر چقدر هم ما بهدقت اثر هنری را داوری کنیم، به این دلیل که قضاوت ما شخصی و درنتیجه ذهنی است، در قیاس با سایر داوریها اعتباری ندارد؛ البته اگر نقطهٔ شروع بحث این باشد که هنر بهخودیخود ارزشی ندارد، ساختگی است، تفریحی و وسیلهٔ وقتگذرانی است، دیگر موردی برای بحث کردن وجود ندارد. پایهٔ قضاوت آگاهانه این است که ما باید چیزی درمورد ارزشهایی بدانیم که بر حوزهٔ موردنظر ما سایه افکندهاند.
سنجش آثار عمدهٔ نقاشانی مثل ونگوگ یا رامبراند هم بهاندازهٔ سنجش کار کودکان کار دشواری است. آیا پیکاسو اگر امروز بود و در کی استیجِ۸۹ انگلیس امتحان هنر میداد، رد نمیشد؟ معیارهای ارزیابی هنر میتواند بیهوده باشد. آیا میتوانیم بگوییم کار با رنگ توسط ونگوگ استادانه بوده و درمورد رامبراند اینطور نبوده؟ آیا میتوانیم بگوییم که رامبراند به معیار بالاتری در طراحی رسیده بود؟ آیا از روی کاغذی اشکآلوده که شاعر معروفی در زمان سرودن شعری به تلخی بر آن گریسته، میتوانیم بگوییم که این شعر باید عمیقاً شعری تأثربرانگیز باشد؟ هر اثر هنرمند بهخاطر ویژگیهایی ارزشگذاری میشود که بالاتر از حد معمول هستند. سنجش اثر به شیوهٔ ساده یا مکانیکی نادیده گرفتن چیزی است که برای هنرمند شهرت به ارمغان میآورد.
ما با آدمهای مشهور سروکار نداریم، اما فرض کنید ما به کودکان در آمریکا آموزش هنر میدادیم. بهاحتمال خیلی زیاد درعینحال که توجه زیادی به اثر هنری آنها میکردیم، توجه زیادی هم به پیشرفت شخصیتهای آنها از طریق هنر داشتیم؛ حتی ممکن بود رشدِ شخصیت کودک را دلیل اصلی آموزش هنر بدانیم. در سایر کشورها و فرهنگها آموزش هنر بهوضوح اهمیتی متفاوت دارد. همچنین پرسشهایی در این موارد وجود دارد که سنجش و ارزیابی چگونه قابلاتکا یا معتبر هستند، کارکرد آنها چیست و ما چگونه باید وارد داوریها شویم. از این پیچیدهتر اینکه همیشه روشن نیست چهچیز را میتوان ارزشیابی کرد و چهچیزی را نمیتوان.
چه کسی باید سنجش و ارزشیابی کند؟ چیزی که به نظر یک مربی عالی میآید، ممکن است ازنظر مربیان و والدین و کودکان و مراجع دیگر اینطور نباشد. یک کار هنری یا پیشرفت در بلوغ شخصیتی ممکن است بهطور استثنایی با نمونههای قبلی در کار یا شخصیت یک کودک مقایسه شود، اما چطور؟»
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۰۲ صفحه
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۰۲ صفحه