کتاب خاطرات خون آشام، رستگاری (جلد اول؛ نامرئی)
معرفی کتاب خاطرات خون آشام، رستگاری (جلد اول؛ نامرئی)
کتاب خاطرات خون آشام، رستگاری (جلد اول؛ نامرئی) نوشتهٔ ال. جی. اسمیت و ترجمهٔ عاطفه حاجی آقایی است. نشر ویدا این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان برای نوجوانان نوشته شده و جزو مجموعهٔ «خاطرات خونآشام؛ سهگانهٔ رستگاری» است.
درباره کتاب خاطرات خون آشام، رستگاری (جلد اول؛ نامرئی)
کتاب خاطرات خون آشام، رستگاری (جلد اول؛ نامرئی) [The salvation: unseen] که رمانی برای نوجوانان است، ۳۳ فصل دارد. این رمان به ما میگوید که بزرگترین خطرات آنهایی هستند که نامرئیاند. شخصیتی به نام «الینا» و دوستانش برای اولینبار شاد و خوشحالند. الینا و «استفان» برای خودشان در «دالکرست» خانهای ساختهاند و تمام دوستان الینا هم به اندازهٔ او و استفان غرق عشق و محبتند؛ حتی «دیمن» هم از سرزدن به میعادگاههای قدیم و محبوبش در اروپا لذت میبرد. چیزی که همه را متعجب کرده این است که دیمن همراه «کاترین» سفر میکند، اما این اواخر حواس نگهبانیِ الینا تحریک میشود و نمیتواند این حس را که خطری در راه است، مسکوت بگذارد. زمانی که دالکرست درگیر خطر جدیدی میشود، بدترین ترس و وحشتهای الینا رنگ حقیقت به خود میگیرد. خیلی زود همراه با استفان وارد جنگ با یکی از اصیلهای شرور و بدجنسی میشوند که هیچوقت نمیتوانند او را گیر بیندازند. وقتی دیمن و کاترین با دشمنی عجیب و مرموز روبهرو میشوند، الینا میترسد که این حملات به هم ربط داشته باشد. وقتی نیروهای تاریکی نزدیک میشوند، الینا و استفان و دیمن برای زندهماندن به تنها راهی که میشناسند، متوسل میشوند؛ کنار هم ماندن. مسیر زندگی آنها نامعلوم است و هر لحظهای که میگذرد، ممکن است آخرین لحظهشان باشد. با آنها همراه شوید در زمانی به قلم ال. جی. اسمیت.
خواندن کتاب خاطرات خون آشام، رستگاری (جلد اول؛ نامرئی) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خاطرات خون آشام، رستگاری (جلد اول؛ نامرئی)
«پیداکردنش کمی زمان برده بود. دفاتر مؤسسهٔ راهحلهای مادامالعمر اولش بهطرز ناامیدکنندهای شایسته و خوشنام بهنظر میرسیدند. یکی از اتاقها پر از قفس موشهای آزمایشگاهی بود که هیچکدام دندانهای نیش بلند یا سرِ دوم نداشتند. نکتههای درمانیشان برای دیمن نامفهوم بود؛ فقط چند تا داروی آزمایشی و واکنشهایی کاملاً فنی که بهزبانی نامفهوم نوشته شده بودند. یادداشتهای توی کمد پروندهها خیلیخیلی کسلکننده بودند و دیمن نمیتوانست برای بررسی بهترشان راه دورزدنِ رمز عبورِ کامپیوترها را پیدا کند.
همهچیز بهطرز کسلکننده و نامفهومی عادی بود. اگر دیمن کارت تجاری شرکت را توی جیب یکی از آن خونآشامهای عجیب پیدا نکرده بود، فکر میکرد آنجا شرکتی کاملاً عادی است.
حالا هم که توی دفتر مدیرعامل ایستاده بود. دفتری بزرگتر که مبلمانش از مبلمان بقیهٔ دفترها گرانقیمتتر بود و پنجرههای سرتاسری بزرگ و نشیمنگاههایی وسیع داشت. کشوی میزها و کمدهای یک سمت اتاق و کمد لباسهای طرف دیگر اتاق را گشته بود. هیچچیز نبود.
هیچچیز جز کشوی بالایی میز که انگار تختتر از چیزی بود که باید باشد. کشو را تکان داد، بعد با احتیاط پشت کشو را خم کرد و سُر داد جلو. همانطور که فکر میکرد، سوراخکلید کوچکی توی قسمت بالایی پشت کشو بود. محفظهای پنهانی و قفلشده. جالب بود.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه