دانلود و خرید کتاب خط مرگ را نقش بزن (جلد اول) ورونیکا راث ترجمه هدیه منصورکیایی
تصویر جلد کتاب خط مرگ را نقش بزن (جلد اول)

کتاب خط مرگ را نقش بزن (جلد اول)

معرفی کتاب خط مرگ را نقش بزن (جلد اول)

کتاب خط مرگ را نقش بزن (جلد اول) نوشتهٔ ورونیکا راث و ترجمهٔ هدیه منصورکیایی است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان تخیلی آمریکایی را منتشر کرده است.

درباره کتاب خط مرگ را نقش بزن (جلد اول)

کتاب خط مرگ را نقش بزن (جلد اول) (Carve the mark) حاوی یک رمان معاصر و تخیلی و آمریکایی است که ۴۲ فصل دارد. این رمان نشانتان می‌دهد که در سیاره‌ای که خشونت و انتقام حکم‌فرماست به هر کس استعدادی داده شده است؛ یک استعداد خاص که به صاحبش قدرت می‌دهد اما برای «سایرا» و «آکوس» این‌گونه نیست. استعداد این دو نفر، آن‌ها را در مقابل دیگران ضعیف می‌کند و به‌نوعی قابل‌کنترل می‌شوند. سایرا خواهر فرمانروای ظالم مردم «شوتت» است. استعداد او باعث قدرت و درعین‌حال رنج می‌شود؛ چیزی که برادرش از آن برای شکنجهٔ دشمنانش استفاده می‌کند اما سایرا چیزی فراتر از ابزار شکنجهٔ برادرش است. او منعطف، فرز و بسیار باهوش‌تر از چیزی است که برادرش تصور می‌کند. آکوس متعلق به مردم «تووا» است که عاشق صلح و دوستی هستند. حس وفاداری آکوس به خانواده‌اش بی‌حدوحساب است. یک روز او و برادرش به‌دست سربازهای شوتت اسیر می‌شوند. آکوس تلاش می‌کند به هر قیمتی شده برادرش را از زندان فراری بدهد. زمانی که آکوس وارد دنیای سایرا می‌شود، آشتی دو سرزمین غیرممکن به نظر می‌رسد. حالا این دو نفر باید تصمیم بگیرند به کمک هم بیایند یا یکدیگر را نابود کنند. با آن‌ها همراه شوید.

خواندن کتاب خط مرگ را نقش بزن (جلد اول) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان تخیلی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خط مرگ را نقش بزن (جلد اول)

«بالأخره به خودم اجازه دادم که در این‌باره فکر کنم: او خوشتیپ بود. چشم‌های خاکستری‌اش من را به یاد دریای مواج پیتا می‌انداخت. وقتی دستش را به طرف صورتم دراز می‌کرد میان ماهیچه‌های بازویش خط می‌افتد. انگشت‌های ماهر و حساسش گونه‌ام را نوازش می‌کرد. نوک انگشت‌هایش به احتمال زیاد، به خاطر کار با پودر گل حسودی زرد شده بود. وقتی به نوازشش فکر می‌کردم قلبم به شدت می‌تپید چون می‌دانستم که این خواستهٔ قلبی اوست.

به آرامی از جایم بلند شدم و دستم را روی باند پشت گوشم گذاشتم. به زودی به رشته‌های عصبی‌ام می‌چسبید و آنوقت می‌توانستم مانند پوستم حسش کنم، البته در این قسمت دیگر مویی نمی‌رویید. نمی‌دانستم چه شکلی شده‌ام،، اما چه اهمیتی داشت.

او دلش می‌خواست نوازشم کند.

آکوس گفت: «چیه؟ چرا این‌طوری نگام می‌کنی؟»

«هیچی. فقط اینکه تو... خیلی خوب به نظر می‌آی.»

حرف احمقانه‌ای بود. چون سر و صورتش پر از گرد و خاک، عرق و خون بود و موها و لباس‌هایش کثیف بودند. مسلماً خوب کلمهٔ مناسبی برای ظاهرش نبود. ظاهرش به زودی مرتب می‌شد و مهم این بود که او واقعاً خوب بود.

آکوس لبخندی زد و طوری که انگار منظورم را فهمیده گفت: «تو هم همین‌طور.»

«خوب، خیلی کثیف شدم، اما ممنون که دروغ گفتی.»

لبهٔ میز نشستم. مطمئن نبودم که می‌توانم بایستم.

«می‌خوای بازم بغلت کنم؟»

«آبروم رفت. دیگه این اتفاق نمیفته.»

آکوس با خنده گفت: «آبروت رفت؟ معمولاً مردم برای چنین موقعیتی چنین جمله‌ای رو استفاده نمی‌کنند. به نظر من که خیلی هم باشکوه بود.»

«بذار یه چیزی رو بهت بگم. یه روزی من جلوی آدم‌هایی که تو سعی داری احترام‌شون رو به دست بیاری همین‌طوری بغلت می‌کنم. اون وقت می‌تونی بهم بگی چه حسی داره»

آکوس خندید. «قبوله.»

«بهت اجازه می‌دم کمکم کنی تا راه برم و فکر نکن که نفهمیدم صدراعظم تووا توی اتاق کناریه.» سرم را تکان دادم. «قوانین علمتاک، بردن حکمران یک کشور رو به کشور دشمن منع می‌کنه. خیلی دلم می‌خواد بدونم کدوم مدرسه یادتون داده که می‌تونید صدراعظم‌تون رو ببرید میان یه مشت شوتتی؟»

آکوس آهی کشید و گفت: «به احتمال زیاد، مدرسهٔ خنگتاک که متعلق به خنگول‌هاست.»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۴۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۷۲ صفحه

حجم

۴۴۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۷۲ صفحه

قیمت:
۱۴,۰۰۰
تومان