کتاب شورشی
معرفی کتاب شورشی
ورونیکا راث ( - ۱۹۸۸)، نویسنده امریکایی است.
سه‌گانه او، یعنی «سنت‌شکن»، «شورشی» و «هم پیمان»، در زمره پرفروش‌ترین کتاب‌های فانتزی دنیاست.
انتخاب هر انسانی می‌تواند باعث تغییرات مثبت یا نابودی شود اما ناآرامی در بخش‌ها باعث شده پرایر تصمیم بگیرد برای نجات آنهایی که دوستش دارند فداکاری کند.
در کتاب «شورشی» (جلد دوم از مجموعه سه جلدی «سنت شکن») قهرمانان داستان، تریس و توبیاس، وارد ماجرایی تازه مملو از هیجان، عشق، ترس و حتی پشیمانی می‌شوند که زندگی سنت شکن‌ها و سایر افراد شهر را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
«شورشی» حدود یک ساعت پس از پایان «سنت‌شکن» آغاز می‌شود. اما مطمئنا این زمان برای شما بسیار بیشتر از این طول کشیده است. قهرمان ما دوستش را کشته، فرمان شبیه سازی را متوقف کرده و درگیر انتخاب تازه‌ای شده است.
حجم
۳۱۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحه‌ها
۴۱۳ صفحه
حجم
۳۱۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحه‌ها
۴۱۳ صفحه
نظرات کاربران
خدایا چه هیجانی! چه لذت نابی! چه کتابی! . . 📚✒️ [داستان]: تریس و توبیاس همراه کیلب و بقیه با قطار فرار می‌کنن. دلیرهای خوابگرد به هوش اومده و دو دسته شدن. بعضیها تصمیم گرفتن به ژنین بپیوندن و بعضیها از بخش
من هر سه کتاب رو خوندم و به نظرم این سه کتاب واقعا اعتیاد آوره و شما دست از خوندن نمی کشید در این کتاب شما با یک موضوع متفاوت ویا بهتره بگم واقعیت روبه رو می شید واین شما
داستان سنت شکن ناقص میمونه اگه شورشی رو نخونید.دقیقا ادامه سنت شکن هست،یک ساعت بعد از آخرش. خیلی هیجان انگیز بود،واقعاً من رو به ذوق آورد
بنظرم این ۳ جلد عالیه و چقدرم با فیلمش متفاوته! فقط کاش توی ترجمه دقت بیشتری میشد البته ترجمه‌ی بدی نیست ولی میتونست بهترم باشه
داستان قشنگیه و کشش داره ولی مشکلی که داشت غلط های املایی زیادشه. مثلا پیشینه ای نوشته شده پیشین های . ازین اشتباهات به وفور داشت که خیلی ازاردهنده بود. اگه کتاب چاپی هم همینجور باشه باید گفت وای به
یه تریس باشه که توبیاسش باشم...:) فوق العادس؛ )*****
من کتاب اصلی شو هم خوندم. باید بگم ترجمه اش محشره. روند داستان هم خیلی جذابه.👌🏻کلا وقتی شروع به خوندن این سه گانه میکنی دیگه نمیتونی کتاب رو زمین بذاری.
خوبه بخصوص جلد اولش
عالی بود. در نیمی از کتاب بیاتریس نسبت به جلد قبل خیلی ضعیف جلوه کرد و این بدجوری عصبیم میکرد ولی از طرفی هم این حس های متناقضش برام قابل درک بود. اون بار سنگینی رو روی شونه هاش تحمل
خیلی منطقی تر از جلد اولش بود.همه چیشو دوست داشتم .