کتاب گروتفسکی
معرفی کتاب گروتفسکی
کتاب گروتفسکی نوشتهٔ ریموند تمکین و ترجمهٔ سارا عرب است. نشر قطره این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی نقدهای مختلفی که در زمانهای متفاوت توسط نویسنده و تعدادی از صاحبنظران تئاتر، دربارهٔ «یرژی گروتفسکی» و آثارش نوشته شده است. این اثر از مجموعهٔ «تئاتر امروز جهان» این نشر است.
درباره کتاب گروتفسکی
کتاب گروتفسکی در زمان حیات «یرژی گروتفسکی»، زمانی که تقریباً ده سال از آغاز کارش میگذشت، به قلم یکی از دوستان فرانسویاش، ریموند تمکین (که رابطهٔ نزدیکی با گروتفسکی داشت) به نگارش درآمده است. این اثر وضعیت تئاتر لهستان در زمان حیات کمونیسم و محدودیتهای کارگردانها، هنرمندان و بهطور کلی هنر تئاتر در آن برههٔ زمانی را بیان میکند. یرژی گروتفسکی کارگردان مشهور لهستانی است و بهعنوان پدر تئاتر معاصر این کشور شناخته میشود. دیدگاه او به زندگی و تئاتر، تفکرات پیشینی خواننده را تغییر میدهد. او تئاتر و زبانی متفاوت دارد و گاهیاوقات دیالوگهایش مثل سروصدا و فریادهایی مبهم به نظر میرسند. یکی از ویژگیهای تئاتر او استفاده از بیان بدنی است. این کتاب نقاط مبهم در شخصیت گروتفسکی و تئاترش را برای خواننده روشن میکند و تصویر مردی را نشان میدهد که در طول حیاتش به اسطوره تبدیل شده بود.
خواندن کتاب گروتفسکی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران و دانشجویان تئاتر و ادبیات نمایشی و علاقهمندان به زندگینامهٔ یرژی گروتفسکی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب گروتفسکی
«حالا دربارهٔ همهٔ چیزهایی صحبت میکنم که باعث تعجبم شد. من همیشه منتظر بودم تا گروتفسکی بعضی از آثار معاصر را روی صحنه ببرد که پیش از این اجرا نشده بودند و بهنظر همه غیرقابل اجرا میآمدند. همیشه هم گروهی را به رهبری یک کارگردان جوان تصور میکردم که مثل او روحیهای شجاعانه داشته باشند. اما او همیشه نمایشهای کلاسیک را اجرا میکرد. البته قبلاً، زمانی که در حال کشف و شهود و آزمون و خطا بود، نمایش صندلیها از یونسکو را روی صحنه برده بود، اما حالا که راهش را پیدا کرده بود، به دنبال نوشتههای شکسپیر، گوته و رمانتیکهای لهستانی که برای لهستانیها کلاسیک به حساب میآیند بود. حقیقتاً گروتفسکی قصد داشت با این متنها چه کاری انجام دهد؟ هرآنچه برای یک نمایش استفاده میکنیم مثل سکوی پرتاب است. چون ادبیات تئاتر نیست. این روش برخورد با متن بیشتر بهنظرم بیشرمانه و گستاخانه میآمد اما نمیتوانست روی احساساتم بهعنوان تماشاگر تأثیر بگذارد، با در نظر گرفتن اینکه من حتی یک کلمه هم لهستانی نمیدانستم. تنها یک چیز باقی مانده بود که تصورش را هم نمیکردم و البته بزرگترین کنجکاوی من بود؛ اینکه نمایش در همه جای سالن اجرا میشد. هنرپیشهها و تماشاگران در هم میآمیختند و ارتباطشان از ذات نمایش سرچشمه میگرفت. از آنجایی که گروتفسکی به تازگی نمایش کوردیان را روی صحنه برده بود، برایم یک مثال زد: این قهرمان لهستانی پس از ترور ناموفق تزار، در یک آسایشگاه روانی بستری میشود؛ گروتفسکی همهٔ کنشِ نمایشی را در این بیمارستان برنامهریزی کرده بود؛ تماشاگران بر روی تختهایی مینشستند که روی صحنهٔ نمایش چیده شده بود و هنرپیشهها با آنها درمیآمیختند. برای دیدن آکروپولیس باید انتظار دیدن چه چیزی را میکشیدم؟ در این مورد فقط ایدهای مبهم داشتم.
من و همسرم با ماشین رفتیم و اول سری به ورشو زدیم. یرژی گروتفسکی شخصاً نتوانست حاضر شود، دوست و همکارش، لودویک فلاژن را برای استقبال از ما فرستاد که منتقد ادبی و متخصص جامعهشناسی تئاتر بود و در تئاتر آزمایشگاهی مسئولیت مشاور ادبی را بر عهده داشت. فلاژن حتی یک کلمه هم فرانسه نمیدانست، اما تمام صورتش به ما لبخند میزد. از طریق مترجم به ما فهماند که اجراهای آکروپولیس به پایان رسیده و نمایش دکتر فاستوس نوشتهٔ مارلو۸۷ در مرحلهٔ تمرین است. اما آخرین اجرا از اکروپولیس در شب ورودمان به اُپل، در مقابل تعدادی از دوستان روی صحنه میرفت. برای ما که مدت زیادی دربارهٔ آنچه قرار بود ببینیم خیالپردازی کرده بودیم و آن را به شکلهای مختلفی تصور کرده بودیم، از نظر منطقی ناامیدکننده بود. اما منطق انسانی ابزاری پیشپاافتاده برای شناخت است. گروتفسکی به ما عقلگرایان کمک میکند تا درک و شناختمان را اندازه بگیریم.
در نمایش آکروپولیس احساس میکردیم که از همه طرف در محاصرهایم؛ حس میکردیم در حال فرورفتن هستیم. ولی به سرعت از طریق بیان بدنی و صداها به درجهای از هشیاری و مشارکت در نمایش رسیدیم که تماشاگرانِ سرسختی مثل ما هیچگاه تجربه نکردهاند. این برای ما به مثابهٔ گرویدن به تئاتری آیینی و نقطهٔ مقابل ناتورالیسم بود؛ تئاتری سرشار از افسون و جذبه و کاتارسیس. ناگهان کاتارسیس، این کلمهٔ استادانه که تا آن لحظه برای ما فقط یک کلمه بود، معنی پیدا کرد»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۶۲ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۶۲ صفحه
نظرات کاربران
خوب بود. به دیگران توصیه می کنم. دیدگاه جالبی داشت به کارهای گروتفسکی 👌
این کتابو یکی از دوستام بهم معرفی کرد. جالب بود. نگاه متفاوتی به کارهای گروتفسکی داره