کتاب قصه مارمولک سبز کوچولو
معرفی کتاب قصه مارمولک سبز کوچولو
کتاب الکترونیکی قصه مارمولک سبز کوچولو نوشتهٔ کلر ژوبرت از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. این کتاب برای مطالعهٔ کودکان گروه سنی نوخوان (۷+) تدوین شده است.
درباره کتاب قصه مارمولک سبز کوچولو
نویسنده در کتاب قصه مارمولک سبز کوچولو که برای گروه سنی «ب» تألیف شده، داستان مارمولکی را بازگو میکند که از آنچه خداوند به او داده، راضی نیست. او با دیدن پرندهای آرزوی پرواز میکند. پرنده او را بر پشت خود سوار کرده و به پرواز در میآید، اما مارمولککوچولو سرش گیج میرود و پی میبرد که پرواز کار او نیست. با دیدن ماهی آرزوی شنا میکند، اما وقتی داخل آب میرود سردش میشود و می فهمد که شناکردن کار او نیست. کانگورو، مارمولک را در کیسهاش میگذارد و پرشکنان از صخره دور میشود، ولی مارمولک خیلی زود با التماس فریاد میکشد که دلش زیرورو شده و میخواهد پیاده شود. داستان ادامه پیدا میکند. هدف این قصه، آموزش مهارتهای زندگی است تا کودک بتواند خود را بپذیرد و با دنیای اطرافش تعامل کند.
خواندن کتاب قصه مارمولک سبز کوچولو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به کودکان گروه سنی «ب» یا نوخوان (۷+) پیشنهاد میکنیم.
درباره کلر ژوبرت
کلر ژوبرت (Claire Jobert) نویسنده و تصویرگر، در ماه مهٔ ۱۹۶۱ در پاریس به دنیا آمد. او در یک خانوادهٔ مسیحی بزرگ شد. در ۱۹سالگی به اسلام گروید و هنگام ازدواج به ایران مهاجرت کرد. کلر ژوبرت دارای مدرک لیسانس در علوم آموزشی است. او خودش داستانهایش را تصویرسازی میکند. با نگاهی گذرا به آثار او میتوان بهراحتی مشغلههای او را با موضوعاتی چون ایمان و دین، هویت، روابط کودکان با محیط اطراف خود و غیره درک کرد. بیشتر آثار این نویسنده برای کودکان در سنین ابتدایی است.
بخشی از کتاب قصه مارمولک سبز کوچولو
«پرندهای پروازکنان از راه رسید و در کنار مارمولک کوچولو نشست. مارمولک با هیجان از او پرسید: «پرواز کردن خیلی لذّت دارد، مگر نه؟ چرا خدا به من بال و پر نداده تا من هم بتوانم پرواز کنم؟» پرنده گفت: «نمیدانم. ولی اگر بخواهی، میتوانی سوارم شوی و با من پرواز کنی.» مارمولک با خوشحالی جواب داد: «بله! البته که میخواهم!» مارمولک کوچولو بر پشت پرنده نشست و پرنده پرواز کرد. ولی خیلی زود، مارمولک با التماس فریاد کشید: «وای! سرم گیج میرود! میخواهم به پایین برگردم!» پرنده آرام پایین آمد و او را روی صخرهاش گذاشت. مارمولک سبز کوچولو مؤدّبانه گفت: «ممنونم، آقا پرنده! شاید پرواز کردن اصلاً کار من نباشد!» ماهی بزرگی از رودخانهی کنار صخره گذشت. مارمولک با هیجان از او پرسید: «شنا کردن خیلی لذت دارد، مگر نه؟ پس چرا خدا به من باله نداده تا من هم بتوانم شنا کنم؟ ماهی گفت: «نمیدانم. ولی اگر بخواهی، میتوانی سوارم شوی و با من شنا کنی.» مارمولک سبز با خوشحالی پاسخ داد: « بله! البته که میخواهم!» مارمولک بر پشت ماهی سوار شد و ماهی در سطح آب شنا کرد. ولی خیلی زود، مارمولک کوچولو با التماس فریاد کشید: « وای! وای! سَردَم است! یخ کردم! میخواهم بیرون بیایم!» ماهی سریع دور زد و او را کنار صخرهاش رها کرد. مارمولک کوچولو مؤدّبانه گفت: «ممنونم، ماهی مهربان! گمان میکنم شنا کردن اصلاً کار من نباشد!»»
حجم
۶٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۲ صفحه
حجم
۶٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۲ صفحه
نظرات کاربران
کتاب خیلی خوبی برای بچه های +۷ ساله و میتونه خیلی به والدین برای قانع کردن فرزندشون کمک کنه..... 😊 و به بچه ها یاد میده هرچی رو که از دوستاشون دیدن از پدر و مادر ها نخوان، شاید بچه ها
خیلی زیبا و عالی 👌