کتاب مفید باش

کتاب مفید باش نوشتهٔ آرنولد شوارتزنگر و ترجمهٔ حسین گازر و نیلوفر حقی است. کتاب کوله پشتی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی هفت مهارت برای زندگی.

درباره کتاب مفید باش

کتاب مفید باش (Be Useful) که در هفت فصل نوشته شده، هفت مهارت برای زندگی را در بر گرفته است. این کتاب به قلم یک بدن‌ساز، بازیگر، تاجر، خیّر، نویسندهٔ پرطرفدار و سیاست‌مداری اتریشی‌الاصل که سی‌وهشتمین فرماندار کالیفرنیا بود، نوشته شده است. آرنولد شوارتزنگر که در بخشی از این اثر از ما می‌خواهد دهانمان را ببندیم و ذهنمان را باز کنیم، باور دارد که این مبارزه است که باعث موفقیت می‌شود. او گفته که این کتاب را نوشته؛ چون معتقد است که همه باید مفید باشند. با او همراه شوید.

خواندن کتاب مفید باش را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران روان‌شناسی عمومی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مفید باش

«شرط می‌بندم من و تو نقاط مشترک فراوانی داریم. ما قوی‌ترین، باهوش‌ترین یا ثروتمندین آدمی که می‌شناسیم نیستیم. سریع‌ترین یا بانفوذترینِ افراد نیستیم. خوش‌چهره‌ترین یا بااستعدادترینِ آدم‌ها نیستیم. ژنِ برتر نیستیم؛ اما آنچه داریم بسیاری از افراد دیگر هرگز نخواهند داشت و آن‌هم اراده برای تلاش کردن است.

اگر فقط یک حقیقت اجتناب‌ناپذیر در این جهان وجود داشته باشد این است که هیچ جایگزینی برای تلاش کردن وجود ندارد. هیچ میان‌بُر، اقدامی من‌درآوردی برای رشد یا قرصی جادویی وجود ندارد که موجب شود بدون تلاش کارَت را به‌نحو احسن انجام دهی یا برندهٔ چیزی شوی که برایت اهمیت دارد یا رؤیاهایت را محقق کنی. از آنجایی که سخت‌کوشی همیشه دشوار بوده است، آدم‌ها تلاش کرده‌اند که این فرایند را دور بزنند یا از آن طفره بروند. در نهایت، یا آن افراد از دور عقب می‌مانند یا در گردوغبار برخاسته از تلاش‌های ما ناپدید می‌شوند؛ چراکه سخت‌کوشی تنها چیزی است که در صددرصد مواقع تو را به صددرصد خواسته‌های ارزشمندت می‌رساند.

چیزی را مثل ثروتمند شدن در نظر بگیر که بیشترمان می‌توانیم درکش کنیم. بسیار جالب است که برخی از ناشادترین افرادی که تاکنون با آنها آشنا شده‌ای برندگان بلیت بخت‌آزمایی یا افرادی از خانواده‌های مایه‌دارند. بر اساس برخی از تخمین‌ها، هفتاددرصد برندگان بلیت بخت‌آزمایی ظرف پنج سال ورشکسته می‌شوند. نرخ افسردگی، خودکشی و سوءمصرف نوشیدنی‌های الکلی و موادمخدر در میان ثروتمندانی که نسل‌اندرنسل ثروتمند بوده‌اند بیش از طبقهٔ متوسط یا افرادی است که ثروتشان را با تلاش و سخت‌کوشی به دست آورده‌اند.

دلایل بسیاری برای این اتفاق وجود دارد؛ اما یکی از مهم‌ترین دلایلش این است که برندگان نوکیسهٔ بلیت بخت‌آزمایی و ثروتمندانی که نسل‌اندرنسلشان ثروتمند بوده هرگز طعم و لذت هیچ‌یک از مزایای تلاش برای دستیابی به هدفی بزرگ را نچشیده‌اند. آنها هرگز احساس خوب پول درآوردن را تجربه نکرده‌اند و صرفاً می‌دانند که پول داشتن چه احساسی دارد. هرگز نتوانسته‌اند درس‌های مهم مبارزه و شکست را بیاموزند و بی‌شک نتوانسته‌اند از به کار بردن موفقت‌آمیز این درس‌ها برای رسیدن به رؤیایشان پاداشی درو کنند.

تصور کن اگر سِر اِدموند هیلاری به‌جای اینکه در بهار ۱۹۵۳، ظرف دو ماه، با پای پیاده به قلهٔ اورست صعود کند، با بالگرد نوک قلهٔ کوه فرود می‌آمد. به‌نظرت، در این صورت، منظرهٔ جهان از آن بالا ممکن بود به آن زیبایی باشد؟ آیا دیگر به قلهٔ کم‌ارتفاع‌تری که در اطرافش دید اهمیتی می‌داد؟ البته که نه! اگر تجربه نکنی سخت گرفتن به خودت چه احساسی دارد، اگر انجام کاری فراتر از حد توانت را نیازمایی و ندانی دردی که متحمل می‌شوی منجر می‌شود به رشدی که فقط خودت مسئولش بوده‌ای، قدر چیزی را که داری هرگز مثل کسی که در راه کسبش تلاش کرده است نخواهی دانست.

ختم کلام این است که کوشیدن جواب می‌دهد و اهمیتی ندارد که چه‌کاره‌ای و مهم نیست که چه‌کسی هستی. تمام زندگی‌ام با همین ایده شکل گرفته است.»