کتاب انسان شناسی و توسعه
معرفی کتاب انسان شناسی و توسعه
کتاب انسان شناسی و توسعه نوشتهٔ کتی گاردنر و دیوید لوییس و ترجمهٔ سیدقاسم حسنی و عاطفه ناصری نیا است. انتشارات اندیشه احسان این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب چالشهای توسعه در قرن ۲۱ میلادی.
درباره کتاب انسان شناسی و توسعه
کتاب انسان شناسی و توسعه شما را به دنیای توسعه وارد میکند. نویسندگان معتقدند که جریان توسعه تبدیل به یک نگرانی جهانی شده است و کسی نیست که از آن متأثر نشده باشد. این کتاب که نخستین ویرایش آن در سال ۱۹۹۶ میلادی منتشر شد، شش فصل دارد. کتی گاردنر و دیوید لوییس در ویرایش دوم، انسانشناسی و توسعه و چالش پستمدرن را بررسی کردهاند. در این اثر، مختصری از تئوری توسعه ارائه شده؛ همچنین گزارشی بهروز شده از تاریخهای انسانشناسی کاربردی و انسانشناسی متعهد/مشارکتی و نیز ظهور تازهتر از انسانشناسی آنارشی و یا اعتراضی ارائه شده است. نویسندهها مروری کردهاند بر ایدهها و دیدگاههایی که به اواسط دههٔ ۱۹۹۰ ارتباط دارند. در فصل پنج برخی از دیدگاههای دههٔ ۱۹۹۰ بازنگری شده است و... . با چالشهای توسعه در قرن ۲۱ میلادی همراه شوید.
خواندن کتاب انسان شناسی و توسعه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران علوم انسانی و مطالعه در باب چالشهای توسعه در قرن ۲۱ میلادی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب انسان شناسی و توسعه
«با بررسی ماهیت قدرت و پرسیدن اینکه چه کسی از تغییرات برنامهریزی شده و برنامهریزی نشده بهره میبرد، چه کسی آن را کنترل میکند و اینکه چه تأثیراتی در گروههای مختلف دارند، انسانشناسان مدتهاست بر بسیاری از فرضهای روند کلی گفتمان توسعه انتقاد میکنند. در نسخه اول کتاب بیان شد که در برنامهریزی یا ارزیابی کار توسعه مباحث دسترسی، کنترل و اثرات نیاز به توجه دارد. با وجود این اگر نادیده گرفتن آنها منجر به شکست بسیاری از برنامههای مبتنی بر بهینهسازی شود و راجع به بسیاری از عملکردهای توسعهای رایجتر تردید داشته باشیم، بنابراین دلایلی برای اینکه مجدداً به حوزه توسعه توجه کنیم وجود دارد. در واقع کتاب نشان داد چگونه روشها و ایدههای انسانشناختی برای برخی از رویکردهایی دیگر در توسعه که در اوایل دهه ۱۹۹۰ ظهور پیدا کردند مناسبتر بوده است. همراه با فمینیسم، انسانشناسی از تعدادی روشها و ایدههای جدید رادیکال برخوردار شده بود که تا اواسط دهه ۱۹۹۰ جریان پیشرونده را شروع کرد. این خطوط اصلی شامل چشماندازهایی در مورد دانش محلی و رویکردهای کشاورز محور میشد که میتوان در کار پیشگامانه رابرت چامبرز تحت عنوان رویکرد مشارکتی (کورنوال و اسکونز، ۲۰۱۱)، تحلیلهای رادیکالی قدرت و توانمندسازی (جیمز، ۱۹۹۹) و سهم عمده انسانشناسی فمینیسم اشاره کرد. بهعنوان مثال سهم انسانشناسی فمینیسیم را میتوان در خُرد رشتهای که به مطالعه توسعه با نام جنسیت و توسعه عنوان میشد مشاهده کرد (گاد واسکاتت، ۱۹۹۸).
برخی ازاین دستاوردها به نظر میرسد که در طول سالهایی که در توسعه مداخلات وجود داشت تداوم یافته باشد. در واقع نوآوریهایی که ۲۰ سال پیش جزیی از ناشناختهها محسوب میشدند شیوهای پذیرفته شدهای بود که درآن طرفداران اصلیشان میتوانستندآن راعجیب بیابند. اگر ارزیابی روستایی مشارکتی ایده جدید شجاعانه در سال ۱۹۹۳ بود اما تا سال ۲۰۱۴ این ایده به اندازه ارزیابی تأثیر، متدوال و عادی گردیده است. در عین حال همانطور که رزوالیند آیبن (۲۰۰۴) توصیف میکند در حالیکه در دهه ۱۹۸۰ دیدگاههای فمینیست روی توسعه در داخل آنچه که تحت عنوان آژانس توسعه کشورهای خارجی ODA با شک و تردید نگریسته میشد؛ اما در اواخر دهه ۱۹۹۰ در غالب دپارتمان توسعه بینالمللی DIFD آن چشماندازها به روند غالب تبدیل شدند. توانمندسازی به نظر میرسید که موفقیت مشابه داشته است و ظاهری متداول در وب سایتها و سخنرانیهای با مستندات سیاسی به خود پیدا کرد.»
حجم
۳۵۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۰۶ صفحه
حجم
۳۵۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۰۶ صفحه