کتاب از گور برخاسته
معرفی کتاب از گور برخاسته
کتاب از گور برخاسته نوشتهٔ بهشاد جهاندارفر است. نشر روزگار این رمان معاصر ایرانی را منتشر کرده است.
درباره کتاب از گور برخاسته
کتاب از گور برخاسته حاوی یک رمان معاصر و ایرانی است که در ۱۷ فصل نوشته شده است. نویسندهٔ این رمان تلاش کرده است تنها روایتگر اتفاقات موازی رمان «از خاک برخاسته» از سوی شخصیت دیگری نباشد؛ بلکه سعی کرده روایتگر این حقیقت بزرگ باشد که میتوان برخاست؛ از هر آنچه شما را در چهارچوب و قفسی نامرئی زندانی میکند. میتوان برخاست از هر آنچه شما را از حرکت بازمیدارد و میتوان برخاست برای بازگشت به گذشتههای شیرین.
خواندن کتاب از گور برخاسته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب از گور برخاسته
«زانکو به دلیل لغو شدن برنامهٔ شکار صبح؛ غروب همان روز، با یارانش راهی شکارگاه شد تا در روزهای پایانی اردو، با دستانی خالی به نزد پدرش بازنگردد. نریمان در پشت بیشهزار، شاهد ترک اردوگاه بود. خیانت پرویز و فراری داده شدنش توسط زن جوانی که نمیشناخت، این تردید را در او بوجود آورده بود که تلهٔ دیگری در کار باشد. اما بعد از کمی تفکر و تمرکز روی اتفاقاتی که در ۲۴ ساعت گذشته پشت سر گذاشته بود؛ این شک در او کم رنگتر شد. او که به زودی در جنگل دیده از جهان فرو میبست، پس چه دلیلی برای فریب دادن دوبارهٔ او بود؟ پاسخ این سوال که آن زن که بود و چرا به او کمک کرده بود را به زمان دیگری موکول کرد. زیرا میخواست تمام فکر خود را روی انتقام از زانکو، متمرکز کند. خشم و نفرتی که از زانکو در او بوجود آمده بود، از آستانهٔ صبر و تحملش پیشی گرفت و حتی دیگر ذرهای به لطمهای که ممکن است دامانگیر الینا شود، نمیاندیشید. حتی دیگر به آیندهٔ پیش روی خودش نیز کوچکترین اهمیتی نمیداد و از میان برداشتن زانکو به تنها هدف زندگیاش تبدیل شده بود.
از میان بیشهزار و با حداکثر احتیاط، به تعقیب زانکو و یارانش پرداخت. منتظر فرصتی مناسب بود که تنها با زانکو روبرو شود و در دوئلی بیتماشاچی، پیروز نبرد عشق شود. حسرتی که از او جنگجوی عشقی را ساخته بود که دیگر رنگ و بوی عشق از آن تراوش نمیشد. عطر و رایحهٔ انتقام، با هر گامی که به جلو پیش میرفت، تندتر و زنندهتر میشد.
ساعتها گذشت و زانکو از کنار یارانش قدمی دور نشد. تا اینکه برای صرف شام و استراحت، چادر برپا شد و برای امنیت و پخت و پز آتش بزرگی به هوا خاست. زمان خواب از راه رسید و زانکو برای رفع حاجت از همراهانش دور شد. نریمان آرام آرام به او نزدیک شد، دشنهاش را از نیام درآورد و نامش را بلند فریاد زد. «زانکو!»
زانکو به سرعت برگشت و با چشمان و سیمای سرخ نریمان روبرو شد. ترس وجودش را گرفت و نالهکنان یارانش را فراخواند.
«دیگه عمرت به پایان رسیده. فکر کردی میتونی زندگیم رو نابود کنی، عشقم رو از من بگیری و قسر در بری؟!»»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۸۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۸۲ صفحه
نظرات کاربران
با اینکه رمانی موازی با رمان از گور برخاسته است و آنچنان فرقی در آغاز خواندن هر کدام وجود ندارد. با این حال بهتر است که ابتدا رمان از خاک برخاسته و سپس از گور برخاسته خوانده شود.