کتاب از خاک برخاسته
معرفی کتاب از خاک برخاسته
کتاب از خاک برخاسته نوشتهٔ بهشاد جهاندارفر است. نشر روزگار این رمان معاصر ایرانی را منتشر کرده است.
درباره کتاب از خاک برخاسته
کتاب از خاک برخاسته حاوی یک رمان معاصر و ایرانی است که در ۱۷ فصل نوشته شده است. نویسندهٔ این رمان تلاش کرده است روایتگر این حقیقت باشد که دختران ایران، با مردان غیور و راستقامت آن برابر هستند و هر کدام از آنها حتی اگر در خود، این خصیصه را نبیند و در وجودش احساس نکند، میتواند الگو و نمادی برای افرادی باشد که نظارهگر اعمال و رفتارهایش هستند. «از خاک برخاسته» روایت استقامت، صلابت، شجاعت، شکستها و پیروزیهای یکی از میلیونها دختر ایران است. سعی بهشاد جهاندارفر بر آن بوده است که این رمان، روایتی ماندگار از وصلها و جداییها، خشمها و نفرتها و عشق و حسرت باشد. با او همراه شوید.
خواندن کتاب از خاک برخاسته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب از خاک برخاسته
«نیکو که خون از سر و صورتش میچکید، با آستینش صورتش را پاک کرد و لبخند تلخی زد و گفت «باورت میشه که بیشتر دوران زندگیم، مرگ بزرگترین آرزوم بود؟ اگه بدونی که چهها کشیدم من رو با مرگ و شکنجه نمیترسوندی. من خیلی جاها به خاطر جنسیتم زیر پا له شدم. کم کم به این باور رسیدم که زن بود ضعفه، زن بودن عذاب الهیه، زن بودن قهر خداست. خیلی جاها به خاطرش خجالت کشیدم. خیلی جاها به خاطر مسائل طبیعی تحقیر شدم. اما جامعهای رو دیدم که فرسنگها دور بود از این تفکرات. زنانی رو دیدم که در عین زنانگی فرقی با مردها نداشتن. نه از نظر قیافه، نه از نظر سلیقه و یا پوشش. از نظر قدرت، از نظر نفوذ، از نظر هوش و ذکاوت، از همه نظر. اما این رو هم از دست دادم. و وقتی دیدم چنین چیزی هم از بین میره بیشتر ناامید شدم. بیش از همیشه. هر روز و هر دقیقه آرزوی مرگ داشتم. اما یه دختر شد ناجی من. خواهرت ندا. بارها و بارها به سراغم اومد و با سماجتی که داشت، در نهایت تونست من رو از تفکر منحوس بودن نجات بده. من به خاطر چیزی که شاید به من میرسید، مورد شکنجه نزدیکترین کسانم قرار گرفتم. من بارها عشق رو با تمام وجود حس کردم، ولی فرصت لذت بردن ازش به من دست نداد. بارها من رو کشتن ولی پوست انداختم و قویتر شدم. نمیگم دیگه کسی نمیتونه زمینم بزنه، نه. خیلیها مثل تو میتونن زمینم بزنن، اما هیچکس نمیتونه جلوی بلند شدنم رو بگیره. من هر جوری و توسط هر کسی زمین بخورم، روزگار به من یاد داده که دوباره پاشم. یاد داده تن به ذلت ندم. زندگی دائم داره به ما آموزش میده، که نادونیه ازش استفاده نکنیم.»
«مثل اینکه اینجا بهت ساخت. حسابی بلبل زبون شدی. واسه خودت پشت سر هم نطق میکنی. با عشوه و اداهات نذاشتی به شهیاد برسم. ولی الان فهمید که چه اشتباه بزرگی کرده. رعیت جماعت ناسپاسه، چشم به مال اربابش داره، زیادهخواه و پررو و چشم به ناموس داره. رعیت جاش تو جوب و کف خیابونه. هم ندا خریت کرد، هم شهیاد. رعیت رو خدا آفرید برای کلفتی امثال ما. چنان بلایی سرت بیارم که تو تاریخ شکنجههای دنیا تک باشه. نمیذارم که بمیری و راحت شی از این دنیا، هر روز همین بساطه.»»
حجم
۳۲۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۷۱ صفحه
حجم
۳۲۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۷۱ صفحه
نظرات کاربران
با اینکه رمانی موازی با رمان از گور برخاسته است و آنچنان فرقی در آغاز خواندن هر کدام وجود ندارد. با این حال بهتر است که ابتدا رمان از خاک برخاسته و سپس از گور برخاسته خوانده شود.