کتاب قصه هایی از نویسندگان برای نوجوانان
معرفی کتاب قصه هایی از نویسندگان برای نوجوانان
کتاب قصههایی از نویسندگان برای نوجوانان نوشتۀ گروه نویسندگان با ترجمۀ رضا سید حسینی در انتشارات انتشارات ناهید به چاپ رسیده است. این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه به قلم نویسندگانی بزرگ است. داستانهایی که شخصیت محوری آنها نوجوانان هستند.
درباره کتاب قصه هایی از نویسندگان برای نوجوانان
کتاب قصههایی از نویسندگان برای نوجوانان مجموعه داستانهایی از نویسندگان مطرح جهان است که در زمانهای مختلف نوشته شدهاند و با توجه به موضوع، آنها را مناسب برای ردۀ سنی نوجوانان میکند. مترجم نیز تلاش کرده است زبان کتاب تا حد امکان ساده باشد.
نویسندگانی که در کتاب قصههایی از نویسندگان برای نوجوانان داستانهایشان انتخاب شده است همه چیرهدست و از فرهنگهای مختلف هستند. کسانی چون ویکتور هوگو شاعر،داستاننویس و نمایشنامهنویس فرانسوی و خالق رمانهای محبوب در سراسر جهان؛ تئوفیل گوتیه شاعر و رماننویس فرانسوی؛ ژرار دونروال شاعر، رماننویس و نمایشنامهنویس فرانسوی؛ سلما لاگرلف نویسندۀ سوئدی و اولین زن برندۀ جایزۀ نوبل؛ برادران گریم پژوهشگران و گردآورندگان داستانهای فولکلور آلمانی؛ رودیارد کیپلینگ نویسنده، داستاننویس و خبرنگار بریتانیایی و برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات در ۱۹۰۷؛ ایتالو کالوینو داستاننویس ایتالیایی؛ آنتونیتا دیازده مورائس داستاننویس اهل برزیل؛ ماکسیم گورکی نویسندۀ روسی، هربرت جرج ولز نویسندۀ انگلیسی خالق اثر مرد نامرئی، جیمز تربر نویسندۀ آمریکایی و ژاک پره ور نویسندۀ فرانسوی.
افسانه کرانه رود رن، لانه بلبل، پسری که به جستجوی ترس رفت، فروشگاه سحرآمیز، سگی که زیاد میدانست، ببری که آدمها را میشناخت، صحنهای از زندگی گوزنها، قصر میمونها عنوان برخی داستانهای کتاب قصههایی از نویسندگان برای نوجوانان است.
خواندن کتاب قصه هایی از نویسندگان برای نوجوانان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به دوستداران داستانهای کوتاه و نیز داستانهای نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قصه هایی از نویسندگان برای نوجوانان
«مدتهای دراز پیش از این، اهالی « اکس لاشاپل» خواستند یک کلیسا بسازند. پولی جمع کردند و کار ساختمان کلیسا شروع شد. پی کندند و دیوارها کشیدند و چوب بستها برپا کردند و ششماه تمام سروصدای گوشخراش اره و چکش و تیشه بلند بود. در انتهای ششماه، پول تمام شد، به زائران متوسل شدند و حوضی برای جمعآوری اعانه دم در کلیسا گذاشتند. ولی فقط چند سکۀ کمبها در حوض ریخته شد. چه میشد کرد؟ مجلس اعیان تشکیل جلسه داد و به مشورت پرداخت. کارگران کار نمیکردند و گیاه و خزه و پیچک و همۀ علفهای هرزۀ مخصوص ویرانهها سنگهای تروتازۀ بنای متروک را میپوشاندند. آیا مجبور بودند بنای کلیسا را به همان حال رها کنند؟ مجلس بهتزده و حیرانمانده بود. در اثنائی که آنها مشغول جروبحث بودند، بیگانهای ناشناس که قد و چهرۀ جذاب داشت وارد شد و گفت: سلام بر اعیان شهر، از چه بحث میکنید؟ همهتان مضطربید.»
حجم
۱۳٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۳٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه