کتاب صعود به طبقه همکف
معرفی کتاب صعود به طبقه همکف
کتاب صعود به طبقه همکف (و دو نمایشنامهٔ دیگر) نوشتهٔ کاظم پورمهدی است. نشر قطره این سه نمایشنامهٔ ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب صعود به طبقه همکف
کتاب صعود به طبقه همکف (و دو نمایشنامهٔ دیگر) حاوی سه نمایشنامهٔ ایرانی است. دو نمایشنامهٔ دیگر این مجموعه، «قرعه» و «کامیکازه» نام دارد. نمایشنامهٔ «قرعه» بر اساس داستان کوتاهی به نام «لیست انتظار» به قلم «جواد سعیدیپور» نوشته شده است. این نمایشنامه ۷ شخصیت دارد و از اتاقی خالی و نسبتاً بزرگ آغاز میشود. موضوع این متن نمایشی، گروگانگیری در یک بانک است. نمایشنامهٔ «کامیکازه» ۳ شخصیت دارد که عبارت است از «ناکایا: مرد ۲۲ساله» و «ماهیو: زن ۲۰ساله» و «کاپیتان شیزوکا: مرد ۶۰ساله». صحنهٔ نخست این اثر نمایشی، معبد شینتو در ژاپن است. این اثر مربوط به ژاپن و جنگ جهانی دوم است و تمی ضد جنگ دارد. نمایشنامهٔ «صعود به طبقه همکف» که بر اساس داستان کوتاه «هفت طبقه» نوشتهٔ «دینو بوتزاتی» نوشته شده، ۷ شخصیت دارد و از اتاق بستری آغاز میشود. قهرمان این اثر میکوشد خود را از بیمارستانی که در آن گیر افتاده است، رها کند. این نمایشنامه در سال ۱۳۸۵ نوشته شده است. کاظم پورمهدی نویسندهٔ این سه نمایشنامهٔ ایرانی است.
میدانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب صعود به طبقه همکف را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی معاصر ایران و قالب نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صعود به طبقه همکف
«نور میآید، کاپیتان شیزوکا در حال گوش دادن به اخبار جنگ است، اخباری که برای کاپیتان خوشایند نیست و گویندهٔ رادیو در حال گزارش شکستهای پیدرپی نیروهای ژاپنی است.
گویندهٔ رادیو: نبردناوِ یاماتو و شناورها مدت کوتاهی پس از ترک آبهای ژاپن درگیر نبرد شدند. نبردناوِ یاماتو در فاصلهٔ بسیار زیاد از ساحل اوکیناوا جایی که قرار بود یاماتو خود را به آنجا رسانده و پس از لنگرگیری کنار ساحل به وسیلهٔ توپها و سربازانش از ساحل دفاع کند، بر اثر حملهٔ بیش از سیصد فروند هواپیمای ناوپایه غرق شد. در طول نبرد، خلبانان ژاپنی با حملات انتحاری (کامیکازه) سی و شش ناو آمریکایی را غرق و یا آسیب زدند. همچنین برفراز جزیره، ۷۶۳ هواپیمای آمریکایی با آتش زمینی و هواییِ ژاپنیها سرنگون شد. نبرد ساعتی پس از خودکشی سرلشکر ژاپنی میتسورو به پایان رسید و چهارهزار نظامی باقیماندهٔ ژاپنی و عمدتا مجروح، دستگیر شدند. در پی خودکشی سرلشکر میتسورو، دهها افسر و درجهدار ژاپنی با غرق کردن خود در دریا و یا سقوط از کوه، خودکشی کردند.
فرمانده اعصابش به هم ریخته و رادیو را خاموش میکند، در به صدا درمی آید.
کاپیتان: بیا تو.
در به آرامی باز میشود و ناکایا که از شرم سرش را پایین انداخته است وارد میشود، احترام نظامی داده و همان جا جلوی در میایستد.
کاپیتان: بیا بشین ناکایا.
ناکایا رفته و مینشیند.
کاپیتان: اخبار رو شنیدی؟
ناکایا: بله متاسفانه.
کاپیتان آهی از ته وجود میکشد.
کاپیتان: هیچوقت فکر نمیکردم کار به اینجا بکشه.
ناکایا: ما پیروز میشیم کاپیتان، مطمئنم.
کاپیتان: با این وضع اگه همین حالا تسلیم دشمن بشیم، بُردیم.
ناکایا: این حرفو نزنین کاپیتان، ژاپن هیچوقت تسلیم نمیشه.
کاپیتان: گاهی وقتها تسلیم نشدن و ادامه دادن بدتر از هر شکستیه، بگذریم، کاری داشتی اومدی اینجا؟
ناکایا: راستش من تصمیمم عوض شده.
کاپیتان: در چه مورد؟
ناکایا: اومدم خواهش کنم اگه میشه منو تو لیست پرواز فردا قرار بدین، با اینکه میدونم شما فکر میکنین من آدم ترسویی هستم و جرئت انجام این مأموریت رو ندارم، اما التماستون میکنم که اجازه بدین، راستش اون روز که اومدم و برای مأموریت بهونه آوردم کمی ترسیده بودم، اما حالا به کارم ایمان دارم.
کاپیتان: وقتی جنگ شروع شد، همهمون مطمئن بودیم پیروز میشیم، پیشرویهای زیادی کرده بودیم، غرور، حس جنگطلبی بیش از اندازه، بزرگبینی، زیادهخواهی. (آهی میکشد.) ناکایا گاهیوقتا شجاعت بیش از حد باعث شکست آدم میشه، گاهی وقتها اعتماد بیش از حد به خودت، به قدرتی که داری، باعث شکستت میشه، حقیقت اینه که ما داریم تو این جنگ شکست میخوریم از دشمنامون و بیشتر از اون، از خودمون.»
حجم
۵۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه
حجم
۵۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه