کتاب جبران
معرفی کتاب جبران
کتاب جبران نوشتهٔ دایان چلسوم گوسن و ترجمهٔ مهدی حاجی اسماعیلی و بهاره مینویی فر است. انتشارات اندیشه احسان این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی راهکارهایی برای اعمال انضباط در مدرسه.
درباره کتاب جبران
کتاب جبران دربردارندهٔ شرحی بر فرایند شکلگیری خودانضباطی در رفتار کودکان و نوجوانان است. والدین و معلمانی که بخواهند خودانضباطی را در دانشآموزان تقویت کنند، ابتدا نیاز دارند والدگری کیفی و مدیریت راهبرانه را آموزش ببینند. دایان چلسوم گوسن در این اثر روشهای رایج انضباط، باورهای نادرست کنترلکردن رفتار کودکان و نوجوانان، مفهوم جبران و اهمیت آن در شکلگیری خودانضباطی، چگونگی مدیریتکردن موقعیتهای مشکل و در پایان انجام درست کار در تحقق شکلگیری انضباط و مسئولیتپذیری در کودکان و نوجوانان را به شکل کاربردی آموزش داده است.
ترجمه این کتاب در راستای رسالت ما برای آموزش نیروی انسانی در آموزش و پرورش جهت مدیریت راهبرانه کلاس انجام شده است. امیدواریم در هدف خود- ارزیابی، خود - انضباطی و مسئولیت پذیری دانش آموزان گام موثری برداشته باشیم.
خواندن کتاب جبران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به والدین، معلمان و مدیران مدارس پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب جبران
«تصمیماتی با این خصوصیات، تعارضاتی را برطرف میسازد که شخص بین آزادی فردی و تمایل به مواجه شدن نیاز تعلق با گروه در خود احساس میکند. گفتگو در باب این سه موضوع مشارکت بین بزرگسال و کودکان را افزایش میدهد. این موضوع بار مسئولیت را در کلاس منحصرا بردوش معلم نمیگذارد، همچنین معلم آزادی بیشتری دارد. و همین طور بزرگسال و دانشآموز می توانند دستورالعمل ها و محدودیت هایی را با یکدیگر تعیین کنند که احساس افزایش کنترل کنند. در جامعهٔ خود همواره بر حقوق فردی تاکید کرده ایم. اما به نظر می رسد با توجه به حقوق برخوردار از عضویت در یک گروه، درک درستی از تعهدات و مسئولیت های خود نداریم.
عضویت در هر گروهی و مشارکت در هر رابطه ای برای افراد در بردارندهٔ مسئولیتی است. کودکان و نوجوانان با فرصتی که گروه در اختیار آن ها می گذارد، توانمند می شوند و قدرت شخصی یا خود ارزشمندی به دست می آورند. همان گونه که نویسنده ای بیان می کند، "جوانان آمریکا فقط بخشی از رابطهٔ دموکراتیک را یاد گرفته اند: آن ها تقریبا چیزی در رابطه با مشارکت اجتماعی و مسئولیت پذیری نمی دانند."
زمانی که فرد به عنوان عضوی از یک گروه وارد قراردادی اجتماعی می شود، از بخشی از آزادی فردی خود دست برمی دارد و در مقابل مزایایی از عضویت در گروه به دست می آورد. فرد به صورت هشیار یا ناهشیار تصمیم می گیرد به گروه اجازه دهد که او را کنترل کند. گروه ممکن است این کنترل را از طریق فشار گروه اعم از همسالان اعمال کند. اغلب اوقات این کار به وسیلهٔ نمایندهٔ شناخته شدهٔ گروه انجام می شود. این شخص در کلاس معمولا معلم است. اگر کودک تصمیم بگیرد عضوی از کلاس باشد، در واقع او شرایط معینی را پذیرفته است. کمترین شرایط، این الزام است که فرد رفتار خود را به نوعی مدیریت کند که مانع ارضای نیاز دیگر اعضا نشود.
بحثی که وجود دارد پیرامون این موضوع است، آیا باید کودکان را برای انجام تکالیف مدرسه مجبور کرد؟ من شخصا فکر می کنم چنین اجباری مانع یادگیری انتخابی که در جهت منافع کودک است، خواهد شد. من از حق کودک برای این که نخواهد چیزی در طول کلاس یاد بگیرد حمایت می کنم البته اگر در کلاس آرام بنشیند و مانع یادگیری دیگران نشود. البته بسیار مهم است که سعی نکنیم برای نجات کودک، یادگیری را به او تحمیل کنیم یا با پیامدهای طبیعی که به علت آماده نبودن برای ارزیابی پیش می آید، مداخله کنیم. تجربه شخصی من این بوده است که تعداد کمی از کودکان بیش از دو روز بدون این که دوباره خود را درگیر یادگیری کنند سرکلاس می نشینند، البته اگر موضوعی که ارزش یادگیری دارد در کلاس وجود داشته باشد و معلم هم فعالانه بقیهٔ اعضای کلاس را به مشارکت گیرد. در این مقطع کودک به یک دانش آموز خود - هدایت گر تشویق می شود.»
حجم
۴۹۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه
حجم
۴۹۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۵۰ صفحه