کتاب نادرشاه
معرفی کتاب نادرشاه
کتاب نادرشاه گردآوری و ترجمهٔ صادق رضازاده شفق است و نشر ارس آن را منتشر کرده است. این کتاب مجموعه مقالاتی از نویسندگان و پژوهشگران خارجی دربارهٔ نادرشاه است.
درباره کتاب نادرشاه
مطالبی را که نویسندگان خارجی در باب نادرشاه افشار نوشتهاند میتوان به دو دسته تقسیم کرد. نخست آنچه خارجیان معاصر نادر ثبت و ضبط کردهاند که ترجمه و نقل آن به تنهایی کتابی قطور میشود. دوم مطالب و اخباری است که خارجیان معاصر خود ما در باب او نوشتهاند و عمدهٔ استنادشان به روایات اولیها به انضمام تحقیقات متأخر بود.
صادق رضازاده شفق در کتاب نادرشاه دستهٔ دوم مقالات را گزینش و ترجمه کرده است.
عناوین این مقالات از این قرار است:
تاریخ ایران در دورهٔ اسلامی تألیف پاول هُرن
از کتاب تاریخ ادبی ایران تألیف براون (نقل از تاریخ ادبی ایران، ادوارد براون، برگردان رضازاده شفق)
کارهای نادر تا مقتول شدنش در ۱۷۴۷ مسیحی (۱۱۶۰ ه. ق) (کارهای نادر، جونس هنوی، برگردام رضازاده شفق)
از کتاب تاریخ ایران تألیف سر پرسی سایکس سال ۱۹۱۵ م، ج ۲ (نقل از تاریخ ایران، سرپرسی سایکس، برگردان رضازاده شفق)
جلوس نادرقلی به تخت شاهی ایران فصل (۷۰) (جلوس نادرقلی به تخت شاهی ایران، جونس هنوی، برگردان رضازاده شفق)
فتوحات نادرشاه؛ لشکرکشی برای تنبیه بختیاریها (فتوحات نادر، جونس هنوی، برگردان: رضازاده شفق)
واپسین سالهای نادرشاه (واپسین سالهای نادرشاه، جونس هنوی، برگردان رضازاده شفق)
از کتاب تاریخ هند، تألیف پاول پرایس ۱۹۵۵ میلادی (ص ۳۸۷-۹۱) (نقل از کتاب تاریخ هند، پاول پرایس، برگردان رضازاده شفق)
از کتاب افغانستان تألیف فریزر تایتلر (نقل از کتاب افغانستان، فریزر تایتلر، برگردان: رضازاده شفق)
تاریخچه نادرشاه (تاریخچه نادرشاه، و. مینورسکی (پاریس ۱۹۳۴)
از کتاب نادرشاه تألیف لکهارت چاپ لندن ۱۹۳۸ میلادی (نقل از کتاب نادرشاه، لارتس لکهارت، برگردان: رضازاده شفق)
خواندن کتاب نادرشاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران تاریخ ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نادرشاه
«اجداد نادری از طایفهٔ قرقلوی افشار بودند و قبیلهاش مانند سایر قبایل در نواحی خراسان ییلاق و قشلاق میکردند و زندگی بدوی داشتند.
نادر به تاریخ ۲۸ محرم ۱۱۰۰ هجری تولد یافت و در ۲۴ شوال ۱۱۴۸ یعنی در چهل سالگی تاج شاهی ایران را بر فرق خود نهاد و در ۱۱ جمادی الاخر ۱۱۶۰ مقتول شد و میتوان گفت سراسر عمر شصت سالهٔ او بدون وقفه و فاصله پر از فعالیت مستمر و اقدام و عملیات خارقالعاده و حوادث بس مهم تاریخی بود. این شخص از حیث تندرستی و پردلی و ارادهٔ آهنین و درایت نظامی و موقعشناسی و از خودگذشتگی مسلماً فوق مردان متوسط معمولی محسوب میشود و سر کامیابی بینظیر او که او را در ردیف جهانگشایان درجهٔ اول تاریخ قرار داد دارا بودن همان صفات بود.
افسوس نادر هم مانند بسیاری از مشاهیر مخصوصاً جنگاوران و فرماندهان بزرگ معایبی داشت و آن معایب که عمدهٔ آن قساوت و سفاکی باشد در اواخر عمر او به خصوص پس از کور کردن فرزند ارشدش رضاقلی میرزا که به سال ۱۱۵۴ اتفاق افتاد شدت یافت و بارزتر شد و آن سردار نامی به مرض سوءظن و استیحاش گرفتار شد. ولی رسم مورخ دقیق بر این است که در مطالعهٔ ادوار مهم و اشخاص بزرگ تاریخ علل و عوامل واقعی را یکجا و یکسان در نظر گیرد و قضاوت او نتیجهٔ قیاس و سنجش صحیح باشد نه افراط و تفریط. جا دارد در این موقع در اولین مرحله نظری به علت همین خوی خشن و قساوت او بیفکنیم چون در زندگانی پر حادثهٔ او اغلب وقایع در نتیجهٔ علتهای خاص وقوع یافت.
۱. در بادی امر ناچار باید تربیت کوهستانی و عشیرهای خشونت موروث او را در رفتارش مؤثر بدانیم.
۲. از تربیت اولی او که بگذریم جریان زندگی او و پیشآمدهای فجیع پیاپی به حدی بود که هر شخص متعادل شکیبا را بالطبع فرسوده و آشفته میکرد و حقاً از حال طبیعی خارج میساخت.
نادر از حوالی بیست سالگی به دفاع و جنگ قیام کرد و مدت چهل سال تمام با طوایف و عشایر متعدد و مدعیان و یاغیان گوناگون خیانتپیشگان اطرافیان و متعهدان خودش و با عشایری که به حکومت ایران مسلط شده بودند و برتر از همهٔ اینها با لشکریان جرّار دو دولت بزرگ زورمند همسایه یعنی روسیه و عثمانی نبرد نمود و به سال ۱۱۵۱ به شبه قارهٔ هندوستان لشکرکشی کرد و تا دهلی پیش رفت و در طی این چهل سال به خصوص سی سال آخر آن، تقریباً هیچوقت تنآسایی نکرد و استراحت نصیبش نشد و عمر خود را در پشتِ اسب یا چادرهای اردوگاهها گذراند و اگر تسعید فتوحاتی یا جشن نوروزی فراهم میگشت غالباً در یکی دو هفته برگزار میشد و باز لشکرکشی آغاز مینمود و اگر باز وقفه و فاصلههای کوتاهی روی میداد با رسیدگی به عرایض و شکایات و عزل و نصب میگذشت و جز چند ساعت خواب شبانه که معمولاً در بیابانها بود راحت و سکونت به او دست نمیداد و هر وقت جنگی را پایان میداد جنگی دیگر آغاز میشد، فتنهای را میخواباند، فتنهای دیگر برمیخاست و چنانکه گفتم شاید بیش از همه خیانت و بیوفایی بعضی سران و همکاران او، او را بیشتر از جنگ با دشمن رنجیده و فرسوده میساخت و این پیشهٔ خیانت به جایی رسید که حتی لکهٔ آن را به دامن پسرش رضاقلی میرزا زدند و او را در سوءقصدی که به سال ۱۱۵۴ در جنگلهای راه سوادکوه نسبت به نادر به عمل آمد دخیل شمردند. با این عوامل مؤثر هولناک عجب نیست اگر نادر با وجود توانایی عظیم جسمانی و قوت اعصاب، و متانت و صبوری که او را بود سرانجام زبون گردد و اعصابش آشفته شود و او را سوءظنی، نگران و بدبین کند و متوحش و بیرحم سازد.»
حجم
۲۹۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۲۹۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه