کتاب آن روی سکه
معرفی کتاب آن روی سکه
کتاب آن روی سکه نوشتهٔ متیو کوئیک و ترجمهٔ شهره پورسیدیان است و انتشارات راوشید آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب آن روی سکه
متیو کوئیک، رماننویس برجستهٔ معاصر امریکایی، در سال ۱۹۷۳ در نیوجرسی دیده به جهان گشود. او تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهٔ ادبیات انگلیسی به پایان رساند و سپس شغلش را به عنوان استاد زبان انگلیسی با هدف نوشتن نخستین رمانش رها کرد. نخستین اثر وی بارقههای امید (۲۰۰۸) نام دارد که او در پی نگارش این اثر پرخواننده جایزهٔ ادبی قلم همینگوی را از آن خود کرد. همچنین اقتباس سینمایی از آن در سال ۲۰۱۲ برندهٔ یک اسکار و کاندیدای هفت اسکار دیگر شد. از آن پس متیو کوئیک در صنعت سینما به صورت چهرهای سرشناس درآمد و بهتازگی یک کمدی درام موفق نیز بر اساس رمان دیگر او به نام لئونارد پیکاک، مرا ببخش (۲۰۱۳) ساخته شده است.
آن روی سکه (۲۰۱۴) به قلم همین نویسنده سفری روانکاوانه و اکتشافی در ژرفای وجود انسان از سرمی گیرد و با روایت رویارویی او با دغدغهها، کشمکشها و رنجهای ریشهدار به کاوش لایههای زیرین روان او می پردازد. در خلال این داستان از چیستی و چرایی، آرزوهای مگو و آمال سرکوفته و دستنایافتنی انسان سخن میرود؛ انسانی که تلاش میکند در برابر هزاران پرسش به پاسخی منطقی و جهانشمول دست پیدا کند و از ساز ناکوک زندگی آهنگی موزون بسازد. آن روی سکه که آمیزهای است از دو عنصر تراژیک و کمیک، آینهای شفاف و تمامعیار در برابر دیدگان خواننده گرفته و تلاش میکند با ارائه تصویری صحیح از ماهیت او و شکنندگیهایش او را بارها و بارها به خود بشناساند و خود را در آن بیابد.
نویسنده با انتخاب واژگانی ساده و بیپیرایه و در عین حال شیوا و متین و نیز با به کار بستن ساختار نامتداول نامهنگاری به شیوهای بدیع و خلاقانه خواننده را آرامآرام وارد فضای داستان کرده و او را چنان با شخصیتهای داستان همراه و هماهنگ میکند که خواننده هر چه بیشتر میخواند بیشتر جذب آن میگردد و متوجه میشود کنار گذاشتن کتاب پیش از به پایان رساندن کار چندان آسانی نیست.
خواندن کتاب آن روی سکه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران رمانهای خارجی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آن روی سکه
«آقای ریچار گیر عزیز،
چند وقت پیش که لباسهای زیر "نو ترِ" مامان را از داخل کشوی "شخصیاش" سوا میکردم تا به مغازهٔ دستدومفروشی محل اهدا کنم، نامهای از شما پیدا کردم.
اگر به یاد داشته باشید، نامهٔ شما دربارهٔ مسابقات المپیک ۲۰۰۸ پکن بود و شما بهخاطر جنایتهای دولت چین علیهٔ تبت طرفدار تحریم مسابقات بودید.
نگران نباشید.
من از "قماش دیوانهها" نیستم.
فوراً متوجه شدم این نامهای از پیشنوشتهشدهایست که شما از طریق سازمان خیریه برای میلیونها نفر فرستادهاید، اما مامان متظاهر خوبی بود که باور کند شما شخصاً نامه را تنها برای او امضا کردهاید. احتمالاً به همین علت هم آن را نگه داشته؛ با این تصور که انگشتانتان به نامه خورده و پاکت با زبانتان تماس داشته و کاغذ نامه نشانهٔ پیوندی محسوس با شماست و هروقت که نامه و پاکت را بهدست میگرفت، تعدادی از سلولها یا ذرات میکروسکوپی دیانایتان باهاش بود.
مامان پروپاقرصترین هوادار شما و متظاهر خبرهای بود.
بهخاطر دارم درحالیکه با انگشت اشاره به کاغذ میزد، گفت:"اسمش به شکسته نوشته شده. از ریچارد گیره! بازیگر معروف سینما، ریچارد گیر!"
دوست داشت اتفاقهای کوچک را جشن بگیرد؛ مثلاً وقتی یک اسکناس چینوچروک تو جیب پالتویش پیدا میکرد؛ یا هر بار که در ادارهٔ پست هیچ کس در صف نبود و تمبرفروشان مشتاق گپ و گفت با او بودند؛ و یا در تابستانی گرم هوا آن قدر خنک می شد که می توانستیم بیرون از خانه بنشینیم شب هایی که به رغم پیشبینی کارشناس هواشناسی مبنی بر شرجی و گرمای طاقت فرسا دما ناگهان افت پیدا می کرد و شب تبدیل به موهبتی غیر منتظره می شد.
مامان میگفت:"بیا از این هوای فوقالعاده لذت ببر، بارتالومیو." و بعد بیرون مینشستیم و طوری به هم لبخند میزدیم که انگار تو قرعهکشی برنده شده بودیم.
مامان میتوانست کاری کند که چیزهای کوچک معجزه به نظر برسند. توی این کار استعداد داشت.
ریچارد گیر، شاید شما هم مثل خیلیها اسم مامان را عجیبغریب و سربههوا گذاشتهاید.»
حجم
۲۲۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه
حجم
۲۲۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه