کتاب سرزمین، فلسفه، مفهوم آفرینی در باب ژئوفلسفه
معرفی کتاب سرزمین، فلسفه، مفهوم آفرینی در باب ژئوفلسفه
کتاب سرزمین، فلسفه، مفهوم آفرینی در باب ژئوفلسفه نوشتهٔ رودولف گاشه و ترجمهٔ نادر خسروی است و نشر چرخ آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب سرزمین، فلسفه، مفهوم آفرینی در باب ژئوفلسفه
مفهوم «ژئوفلسفه» را ژیل دلوز و فلیکس گاتاری در کتاب «فلسفه چیست؟» مطرح کردند. «ژئوفلسفه» را میتوان چنین تعریف کرد که فلسفه، به یک معنا اندیشیدن، «باید» همبستهٔ سرزمین و دغدغهمندِ آن باشد. جز این نمیتوان اندیشید و آفرید و ساخت. باید متناسب با مسائل سرزمینِ خود و از رهگذر زبانِ برآمده از آن اندیشید و آفرید و ساخت. دلوز و گاتاری در فصل چهارم «فلسفه چیست؟» دربارهٔ مفهوم «ژئوفلسفه» بحث میکنند. شاید بتوان این مفهوم را به «جغرافیای فلسفه» بازگرداند. اما این مفهوم به معنای «همبستگی میان اندیشه و سرزمین» است و کتاب سرزمین، فلسفه، مفهوم آفرینی در باب ژئوفلسفه اهمیت این همبستگی را تبیین میکند. دلوز و گاتاری در فلسفه چیست؟ مینویسند: «فلسفه همواره ژئوفلسفه است.» فلسفه، و به یک معنا اندیشه، باید همبستهٔ سرزمین باشد. مفهوم «ژئوفلسفه» را میتوان راهنما قرار داد و بررسی کرد که در مواجههٔ «ما» با «جریان» های فکری در جهان و ورودشان به این سرزمین، کدامیک با آن پیوند برقرار کرده و آفریده و دگرگون کرده است و کدامیک پیوندی برقرار نکرده و در خلأ روی داده است. زیرا، اندیشیدن اگر دغدغهمندِ سرزمین نباشد، در خلأ روی میدهد و چیزی نمیآفریند و دگرگون نمیکند: اگر اندیشیدن به «مسائل» سرزمین بیالتفات باشد، اندیشه سترون خواهد شد. میتوان به یاری مفهوم ژئوفلسفه بررسی کرد که آیا حدوداً در ۱۵۰ سال گذشته مفهومی در سرزمینِ «ما» خلق شده یا نه؟ این کتاب میکوشد دو جریان فکری را که از رهگذر ترجمه وارد این سرزمین شدهاند، بر مبنای مفهوم «ژئوفلسفه» بررسی کند و اهمیت پیوندِ اندیشه با سرزمین را نشان دهد: اول شکلگیری و تکوین «فلسفهٔ اسلامی» در قلمروِ ایرانی عربی و دوم ورود «موج پسامدرن» از اوایل دههٔ ۱۳۷۰ به ایران.
خواندن کتاب سرزمین، فلسفه، مفهوم آفرینی در باب ژئوفلسفه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران فلسفه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب سرزمین، فلسفه، مفهوم آفرینی در باب ژئوفلسفه
«دیدیم «معجزهٔ یونانی» در نظر رنان فقط یکبار رخ داد و دیگر هرگز تکرار نشد، هر چند اثر آن همیشگی است. به نظر او، ایدهٔ کمال و زیبایی در مرمرنمای پنتلیکوس معیاری ابدی و جاودان به دست میدهد که به یاری آن میتوان هر دوران دیگری بهویژه دوران معاصر را اندازه زد. اما بیگمان تصور رنان از «معجزهٔ یونانی» با تصور دلوز و گاتاری یکسان نیست. خواهیم دید از نظر آنها فلسفه اساساً پدیدهای یونانی است که منحصراً در آن سرزمینِ خاص ظهور کرد؛ و اگر در برهههای دیگر در سرزمینی دیگر ظهور کرده باشد، این ظهور به شکل ابداع دوبارهٔ آن بوده است. همچنین دلوز و گاتاری مدعیاند فلسفه، این پدیدهٔ اساساً یونانی، ذاتاً مبتنی بر «همبستگی میان اندیشه و سرزمین» است. «ژئوفلسفه»، به گفتهٔ آنها، مفهومی است که نیچه، بیآنکه از این عنوان یاد کند، در «جستوجوی تعیین ویژگیهای ملی فلسفهٔ فرانسوی و انگلیسی و آلمانی» بنیان نهاد. با التفات به ارجاع دلوز و گاتاری به «ویژگیهای ملیِ» فلسفههای اروپایی متفاوت، روشن است که منبع آنها فصل هشتم کتاب فراسوی نیک و بد با عنوان «ملتها و میهنها» است. بهراستی اگر توصیف نیچه از فلسفههای اروپایی براساس ویژگیهای ملیِ آنها نخستین پیشنویس ژئوفلسفه باشد، این مفهوم را چهطور باید فهمید؟ همانطور که اشتفان گونتسل ادعا کرده است، دلوز و گاتاری با «نیچه در بطن نوعی تعین پساساختارگرایانه از فلسفه قرار میگیرند.» بنابراین شاید بتوان از دغدغهٔ مربوط به ویژگیهای ملی فلسفههای فرانسوی و انگلیسی و آلمانی اینطور نتیجه گرفت که اصطلاح «ژئوفلسفه» فقط نشان میدهد فلسفه از حیث جغرافیایی ترسیم شده است و در نتیجه تا جایی که به بیان ایدههایش مربوط میشود همواره مسئلهای نسبی است. به نظرم به این طریق میتوان تا حدی دعوی دلوز و گاتاری را فهمید. همچنین خود دلوز بر بومی بودن و دوستی و عقیده به منزلهٔ سه مشخصهٔ فلسفهٔ یونانی تأکید میکند. به گمانم او با این کار کمک میکند که ماهیت ژئوفلسفهای فلسفهٔ یونان را به سیاقی نیچهای، و ظاهراً پساساختارگرایانه، درک کنیم و آن را عملکرد نوعی ویژگی ملی بدانیم که مشخصاً یونانی است. اما در ادامه نشان میدهم اصطلاح «ژئوفلسفه» در فلسفه چیست؟ ابداً به این معنا نیست که فلسفه صرفاً ویژگی جغرافیایی دارد و هر محیط فیزیکی و مادیای همواره فلسفهای خاص پدید میآورد. برعکس، همانطور که پیشتر اشاره کردم، دلوز و گاتاری نهتنها مدعیاند فلسفه اساساً پدیدهای یونانی است، بلکه مدعیاند فلسفه به معنای دقیق کلمه ذاتاً همبستهٔ سرزمین است. اما اینها به چه معناست؟»
حجم
۲۷۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۷۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه