کتاب باورش کنید
معرفی کتاب باورش کنید
کتاب باورش کنید نوشتهٔ جیمی کرن لیما و ترجمهٔ مریم نفیسی راد است. انتشارات نسل نواندیش این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب باورش کنید
کتاب باورش کنید به شما میگوید که چگونه میتوان از فردی که او را دستکم میگیرند، به فردی توقفناپذیر تبدیل شد. این کتاب سه فصل دارد؛ «باور» و «ریسک» و «قدرت». نویسنده در این کتاب، خود واقعیاش را به شما نشان داده است. جیمی کرن لیما که خودش را کارآفرین دانسته، توانسته است شرکتی را که در اتاق پذیرایی خانهاش تأسیس کرده بود، بهقیمت بیش از یک میلیارد دلار بفروشد. او فردی است که با فقیر و بیخانمانشدن فاصلهای نداشت، اما به اولین زنی که در مقام مدیرعاملی بزرگترین برندهای لوازم آرایشی در جهان قرار گرفته، تبدیل شد. با او در کتاب حاضر همراه شوید تا روش موفقیتش را بدانید؛ باورش کنید.
خواندن کتاب باورش کنید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
درباره جیمی کرن لیما
جیمی کرن لیما شرکت ایتکازمتیک را در اتاق پذیراییاش راهاندازی کرد و آن را توسعه داد؛ چنان که به بزرگترین برند لوازمآرایشی لوکس آمریکا تبدیل شد. او شرکتش را بهقیمت یک میلیارد و دویست میلیون دلار به لورئال فروخت و به اولین مدیرعامل زن در تاریخ لورئال تبدیل شد. عشق او به مشتریهایش، اصالت قابلتوجه و باورش باعث شد نامش در فهرست ثروتمندترین زنان خودساختهٔ فوربز وارد شود. او مادر، سرمایهگذار، سخنران و رهبر فکری فعالی است که اشتیاق و علاقهاش، الهامبخشیدن و انگیزهدادن به زنان بوده است؛ همچنین یک بشردوست فعال است که بیش از چهلمیلیون دلار محصول و کمکهزینه اهدا کرده تا اثرات سرطان روی صورت و اعتمادبهنفس زنان را بهبود ببخشد.
بخشی از کتاب باورش کنید
«آیا تابهحال در انتظار شرکت در رویدادی هیجانانگیز مانند جلسه، تعطیلات، دورهمیهای خانوادگی، مهمانیهای مناسبتی یا تجدید دیدار مدرسه بودهاید؟ و بهجای احساس هیجان و لذت، جز استرس حس دیگری نداشته باشید... استرس بهخاطر رویداد واقعی نه، درکل استرس مداومی داشته باشید که چه لباسی بپوشید یا آیا لباسی که خریدهاید اندازهتان است یا نه؟ و سپس وقتیکه میخواهید لباس را بپوشید، آنقدر ناراحت شوید که حتی دلتان نخواهد بروید؟! اگر چنین است، من دقیقاً در بیشتر مواقع همینطور بودهام، برای مثال، یک روز پیش از رفتن به مهمانی «شبِ قبل از شبِ قبل اسکار»، لباسی را که میخواستم بپوشم از کمد لباسم بیرون آوردم. لباسی زیبا از پارچهٔ ابریشمی حریر کشی با مهرههای درخشان دستدوز بود. وقتی آن را خریده بودم، برایم کمی تنگ بود و میدانستم که شب مهمانی درکل اندازهام میشود! و حدس بزنید چه شد؟ بله، هنوز هم خیلی تنگ بود. به قسمت دیگر کمد که سایزهای بزرگتر را در آنجا آویزان کرده بودم نگاه کردم؛ لباسهایی که امیدوار بودم هرگز دوباره تنم نکنم، اما محض احتیاط هم که شده، نمیتوانستم ردشان کنم و آنها را دور بیندازم. آیا شما هم در کمد لباستان بخشی شبیهبه این دارید؟ من حتی یک بخشی دارم با عنوان هنوز زیادی کوچک است که هنوز مارک روی بعضی از آنها را برنداشتهام، اما بهنظرم خریدم منطقی بوده است، چون بهطورقطع امیدوار بودم که یک روز اندازهام میشوند.
مهمانی آن شب رویداد بزرگی بود که ناامیدی اندازه نشدن لباسم مانع رفتنم نشد و خوب شد که این اتفاق افتاد، چون در آن مهمانی شخصی حرفی به من زد که مغزم سوت کشید و شگفتزده شدم و به خودم آمدم. آن حرف برای همیشه دیدگاهم را تغییر داد. از ناکجاآباد آمد و کاملاً شیرفهم شدم! خب، اجازه دهید صحنهپردازی کنم. من بهخاطر شرکتی که تأسیس کرده بودم، در سال به چند مهمانی باشکوه دعوت میشدم. مهمانی شام شب قبل اسکار و مهمانی شب قبل از شب قبل، هم دو مهمانی از آن چند مهمانی بودند. هر سال که در این مهمانیها شرکت میکردم، چندین ساعت حرص میزدم که چه بپوشم، کدام اندازهام میشود و البته کدام به آرایش مو و صورتم میآید. این یکی از نادرترین زمانهایی است که آرایشگر مو و صورت گلم اسکواد استخدام میکنم که به خانهام بیایند و کمک کنند حاضر شوم. پس از فروش شرکت به لورئال، به دنیایی پرت شده بودم که توانستم برای اولینبار این تجربه را کسب کنم که آرایشگرانی استخدام کنم که سلبریتیها استخدام میکردند. فهمیدم که آن مو و آرایشهایی که در مهمانیها و رویدادها میبینیم، هزاران دلار و ساعتها وقت برای آماده شدنشان صرف شده است. از اضافه کردن مو بگیرید (اگر از این موضوع خبر ندارید، باید بگویم که هیچکس بدون موی اضافه روی فرش قرمز پا نمیگذارد) تا آرایش بدن برای پوشاندن رگها و تقویت رنگ ماهیچهها، آرایش کامل صورت و کانتور، مژهٔ مصنوعی، ناخن مصنوعی جدید و باتوجهبه نوع لباس، گاهی دو گن لاغری (بله، یکی روی دیگری!) و تمام اینها فقط پایهٔ کار هستند و کلی کار دیگر هست که برایشان زمان و انرژی زیادی صرف میشود. همهٔ اینها فقط برای یک فرصت عکاسی روی فرش قرمز است که معمولاً هم عکاس پیش از آنکه عکسها را جایی بارگذاری کند، تماموکمال آنها را ویرایش میکند... و همهٔ این کارها برای یک رویداد است. دیدن این روی صنعت زیبایی، چیزی متفاوت از روزمرگیهایم در ایتکازمتیک بود. من عاشق تجربه کردن هنر و مهارت آرایشگری استادانهٔ هر هنرمند مستعد مجرب هستم و هر بار که این توفیق نصیبم میشود تا این تجربه را کسب کنم، مدام به این فکر میکنم که داشتن چنین سبک زندگیای چقدر برای کسانی که میتوانند این سبک زندگی را داشته باشند یا آن را انتخاب میکنند زمانبر است.»
حجم
۴۱۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۴۱۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه