کتاب ندود و مبارزه در دشت وارونه
معرفی کتاب ندود و مبارزه در دشت وارونه
کتاب ندود و مبارزه در دشت وارونه گردآوریشده توسط حمیدرضا رضوانی اول و ویراستهٔ نازنین حسینی کریم آبادی است و نشر آرسس آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب ندود و مبارزه در دشت وارونه
در سرزمینی ناشناخته در جنگل تاریکی، موجودی به نام «دوداژدها» حکومت میکند. او فرماندهای به نام «دود» دارد که با کمک هم و سربازانشان موجودات را به دود آلوده کردهاند؛ به وسیله گیاهانی که در دشت وارونه میروید و شیرههایش به خورد موجودات داده شده و دودش هوای جنگل تاریکی را پر کرده است. طلا و نقرهٔ فراوانی در سرزمین جنگل تاریکی پراکنده شده و دوداژدها که عاشق ثروت است موجودات را وادار میکند تا طلا و نقرهها را جمع کرده و تحویل او دهند و در برابر آن شیره دریافت کرده و دود کنند. موجودات که همگی دودی شدهاند تنها فکرشان این است که زودتر طلای بیشتری را جمع کنند و دود کنند.
در این میان یک زوج که وظیفهٔ حمل گاریهای طلای دوداژدها را بر عهده دارند صاحب فرزند میشوند. آنها دوست ندارند فرزندشان مانند بقیه موجودات آلوده به دود شود و کلبهشان را آتش میزنند و پنهانی فرزندشان را به جنگل سیب که در کنار جنگل تاریکی قرار دارد میبرند و نام او را ندود میگذارند. ندود به مرور رشد میکند و نوجوانی نیرومند و پرقدرت میشود. او در این مدت از هوای پاک جنگل سیب تنفس کرده و میوههای جنگلی میخورده و از آب شفابخش چشمه مینوشیده است. یک شب که پدر و مادر ندود برای دیدار او آمده بودند سربازان دوداژدها متوجه میشوند و آنها را تعقیب میکنند و سر از کلبهای در میآورند که در آن پنهان شدهاند.
پدر ندود در آخرین لحظه ضربهای به سربازی که قصد دستگیری ندود دارد میزند و او را فراری میدهد و ندود تا اعماق جنگل سیب میدود اما به ناگاه سر از غاری در میآورد که او را به شش هزار سال آینده پرت میکند و... .
در آنجا ندود با پسری آشنا میشود که از دست گروهی که میخواهند او را به مواد مخدر آلوده کنند فراری است. یاد وضعیت خود میافتد و اینکه موجودات سرزمینشان در چه وضعیتی به سر میبرند و خونش به جوش میآید. او تصمیم میگیرد به پسر کمک کند و در این حین دوستانی پیدا میکند که حاضر میشوند با ندود به سرزمینش بیایند و او را از دست دوداژدها نجات دهند...
داستان کامل ندود را میتوانید در کتاب «ندود و مبارزه در دشت وارونه» مطالعه کنید. در این کتاب از کودکان خواستیم تا دربارهٔ داستان ندود نقاشی بکشند و داستان بگویند. بیشتر بچهها با قلم زیبایشان نقاشیهای زیبایی را خلق کردند که خالق شخصیت «ندود» یعنی آقای «حمیدرضا رضوانی اول» روی این نقاشی ها داستان پندآموزی را به نگارش در آوردهاند.
خواندن کتاب ندود و مبارزه در دشت وارونه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ کودکان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ندود و مبارزه در دشت وارونه
«بانر مخالفتی نکرد چرا که منطقی به نظر میآمد، او بدنی به نیرومندی ندود نداشت و احتمالا اگر مبارزهای پیش میآمد خیلی زود کارش ساخته میشد، آنجا بود که با تمام وجود خواست تا مانند ندود قوی باشد، هم میتوانست در جنگل تاریکی کمک حال ندود باشد و دو نفری خیلی بهتر میتوانستند مبارزه کنند و هم اینکه اگر به زمان خودشان بر میگشت میتوانست افراد گروه سیوانا را ادب کند.
آنها این بار بسیار سریعتر از سری قبل به رودخانه رسیدند و موجوداتی که با خوشحالی جنون آمیزی تکههای کوچک طلا و نقره در دست به سمتی میشتافتند را دنبال کردند تا اینکه به مسیری سنگلاخ رسیدند که دیگر درختی در آن وجود نداشت.
ندود لحظهای پدر و مادرش را دید که گاری را به حرکت در میآوردند. صدایی از ته گلویش بلند شد و شانس آوردند که دهانشان پوشیده بود وگرنه سربازهایی که اطراف گاری را گرفته بودند حتما میفهمیدند و کارشان تمام بود. بانر که متوجه احساسات دوستش شده بود با دست روی بازوی او زد تا مبادا ناخودآگاه حرکتی کند که برایش گران تمام شود.
ندود که به خود آمده بود اندکی خود را عقب کشید و به درخت تکیه داد و شروع به بازی با انگشتهایش کرد. بانر دستش را روی شانهی ندود گذاشت و گفت: میفهمم چه حالی داری! من خودمم دلم برای پدر و مادرم تنگ شده اما باید با فکر جلو بریم و کار نسنجیدهای نکنیم.
ندود سرش را به علامت تأیید تکان داد.»
حجم
۵۲۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۵۲۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
نظرات کاربران
سلام به نظر من واقعیت های زندگی رو در قالب یک داستان به صورت کاملاً قابل فهم بیان کرده، اینکه در زندگی شکست رو قبول نکنیم و سعی کنیم آدم های تاثیرگذار مثبتی برای دیگران باشیم ومن این کتاب رو به
سلام من تازه برنامه تاقچه رو نصب کردم چیزی ازش نمیدونم میشه داستان های خوب رو بهم معرفی کنید👀🌹🍃
کتاب خوبی بود واقعا مثل کتاب های دیگش نیست و عالیه کتاب های دیگش کودکانس اما این یکی رو اصلا پیشنهاد نمیکنم یه بچه بخونه در کل برای نوجوانان ۸ تا ۱۲ سال پیشنهاد میکنم.
من عاشق این کتا داستانش شدم واقعا خودم دلم میخواد روزی یک نویسنده خوب مثل اقای رضوانی بشم ادم وقتی کتاب های ایشون میخونه با اینکه تخیلی هستن درس و پند های زیادی به ما میدن واقعا عالی بود
عالی