کتاب خواب صدساله
معرفی کتاب خواب صدساله
کتاب خواب صدساله چهار نمایشنامه نوشتهٔ یلدا منتظری و رکسانا عبقری و ماندانا عبقری است و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است. این کتاب جلد سیزدهم از بچههای مسجد است.
درباره کتاب خواب صدساله
نمایشنامه، بهعنوان یکی از ارکان اصلی شکلگیری هر اثر نمایشی، همواره دارای اهمیت و جایگاهی ویژه در دنیای نمایش بوده است؛ زیرا نمایشنامه در اصل نقشهٔ راه برای گروههای نمایشی محسوب میشود؛ مسیری که اگر بهدرستی نمایشنامهنویس آن را تدوین کرده باشد، میتواند انرژی و توان گروه را بهخوبی منسجم کند و آن را بهسوی هدف نهایی پیش ببرد.
دفتر تئاتر مردمی بچههای مسجد حوزه هنری، با توجه به این امر مهم و بهمنظور تولید محتوای نمایش برای گروههای اجرایی، به تهیه و انتشار مجموعه نمایشنامههای بچههای مسجد اقدام کرده است.
مهمترین ویژگی نمایشنامههای گردآوریشده در این مجموعه، علاوه بر دارا بودن محتوا و مضمون دینی و مذهبی، هماهنگی و تناسب این آثار با فضا، امکانات و شرایط مسجد و گروههای مسجدی به لحاظ اجرایی است.
کتاب خواب صدساله شامل چهار نمایشنامه از این قرار است:
گوهرشاد
خوابِ صدساله
صندوقچه و دزدان
قضاوت سلیمان
خواندن کتاب خواب صدساله را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این نمایشنامهها را به گروههای تئاتری که در مسجد فعالیت میکنند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خواب صدساله
«مرد اول: باغدار گناهکار است.
مرد دوم: دامدار مقصر است.
مرد سوم: باغدار باید حصار محکمتری برای باغش میساخت.
مرد چهارم: دامدار باید در آغل را محکمتر میکرد.
مرد اول: باغدار باید از شکایتش چشمپوشی کند.
مرد دوم: دامدار باید شکایتش را پس بگیرد.
مرد سوم: حق را به حقدار باید رساند.
مرد دوم: باغدار باید خسارت بگیرد.
مرد سوم: دامدار ضرر میکند.
مرد چهارم: حق را پایمال نکنید.
[همهمه بین مردان بالا میگیرد. نفر پنجم، که تابهحال ساکت بود، از بین جمعیت بیرون میآید و رو به تماشاچی میکند. او داود پیامبر است.]
داود: بس است دیگر... با اینهمه هیاهو به جایی نمیرسیم.
[یک نفر دیگر از بین آدمها بیرون میآید. او کنعان، دوست مورد اعتماد داود، است. کنعان به طرف داود میآید.]
کنعان: چیزی شما را آزار میدهد؟
داود: خیر، اما مطلبی هست که فکرم را درگیر خود کرده.
کنعان: اگر صلاح میدانید، با من در میان بگذارید.
داود: خداوند امر فرموده برای خودم جایگزینی صالح و شایسته انتخاب کنم. پسرانم را به یک اندازه دوست دارم، اما مهر یکی بیشتر از دیگران به دلم مینشیند. به خاطر همین مهر پدر و فرزندی، او را شایستهتر میدانم، اما چهبسا همین مرا به خطا کشانده است. خداوند سلیمان را برگزیده و برای آنکه من نیز شایستگی او را بدانم، امر کرده قضاوت این محکمه را به او بسپارم.
کنعان: سرورم، بیشک ارادهٔ خداوند از ارادهٔ همهٔ ما برتر و علم و عدالتش کاملتر است.
داود: راست میگویی کنعان... امر امر خداست. قضاوت مرد دامدار و باغدار را به سلیمان میسپارم.»
حجم
۴۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه
حجم
۴۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۸۲ صفحه