کتاب آخرین روزهای اشتفان سوایگ
معرفی کتاب آخرین روزهای اشتفان سوایگ
کتاب آخرین روزهای اشتفان سوایگ نوشتهٔ لوران سکسیک و ترجمهٔ محمود گودرزی است. انتشارات خوب این رمان زندگینامهای فرانسوی را روانهٔ بازار کرده است. این رمان شما را با نویسندهای اتریشی آشنا میکند.
درباره کتاب آخرین روزهای اشتفان سوایگ
کتاب آخرین روزهای اشتفان سوایگ (The Last Days Of Stefan Zweig)، واپسین روزهای یکی از بزرگترین نویسندگان اتریش را ترسیم میکند. این رمان مبتنی است بر اتفاقات واقعی و رویدادهایی تاریخی که از بایگانیهای آن دوران بر گرفته شده است. لوران سکسیک در این اثر کوشیده تا سخنان و افکار بعضی از شخصیتها مطابق باشد با ذهنیت موجود در مکاتبات، یادداشتهای روزانه، مقالات و کتابهای قهرمانهایش. گفته شده است که این نویسنده با بهرهگیری از یادداشتها و آثار بهجامانده، کتاب حاضر را برای بازگوکردن شش ماه آخر حیات «اشتفان سوایگ» (Stefan Zweig) نوشته است؛ پس کتاب حاضر شرح احوال این هنرمند اتریشی را در شش ماه پایانی عمرش نشان داده و احساسات فروخفتهٔ او را برای مخاطبان آشکار کرده است. نثر شعرگونه و لطافت بیان او از ویژگیهای این اثر محسوب شده است.
گفته شده است که پررنگترین ویژگی رمان حاضر، احساس ناامیدی است. وقوع جنگ و فجایع آن، حقایقی را در برابر سوایگ مجسم کرد که او را برای همیشه در ناامیدی فرو برد. ناامیدی سوایگ با پایان جنگ به پایان نرسید؛ بلکه انگیزهای شد تا به خودکشی تن دهد و خود را برای همیشه از منجلاب ناامیدیهایش رها کند. شاید ناامیدی سوایگ را بتوان مرهون دیدگاه فلسفی او نسبت به زندگی دانست. او که در دانشگاه به تحصیل در رشتهٔ فلسفه پرداخته بود، در مواجهه با واقعیات زندگی میکوشید با نگاهی فلسفی دنیا را حلاجی کند. اشتفان سوایگ، رماننویس، روزنامهنگار و زندگینامهنویس برجستهای بود که در ۲۸ نوامبر ۱۸۸۱ بخ دنیا آمد. او هنگامی که ۶۱ سال داشت و در سال ۱۹۴۲ به زندگی خود پایان داد. سالهای پایانی عمر او با جنگ جهانی دوم و دشواریهای آن همزمان شد. این نویسنده برای اینکه از گزند نیروهای نازی در امان باشد، ابتدا به بریتانیا و سپس به آمریکا مهاجرت کرد؛ بااینحال بهسبب مشکل تنفسیِ همسرش، راهی برزیل شد و پتروپولیس را برای زندگی انتخاب کرد. در سالهای مهاجرت و سرگردانی، نوشتهها و یادداشتهایی از این نویسنده باقی ماند.
خواندن کتاب آخرین روزهای اشتفان سوایگ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر فرانسه و قالب رمان زندگینامهای پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آخرین روزهای اشتفان سوایگ
«زندگی آرامی پیش گرفتند. در قیاس با تلی که روزبهروز از مردگان انباشتهتر میشد، زندگی کموبیش عادیای بود. صدای تیرهروزی بریدهبریده به گوششان میرسید، همین و بس. سرنوشتشان مشخص و پلکهایشان کموبیش بسته میشد. هیچکس هرگز نمیآمد کوهها را جابهجا کند. آنها دیگر در ترس و وحشت نمیزیستند. سکوت پیرامونشان حکمفرما میشد. تا آن زمان دنیایی از انزوا بنا کرده بودند. هدف هر روزشان فراموشی بود. دیگر رادیو را روشن نمیکردند، دیگر روزنامه نمیخواندند، از دوستانشان دوری میکردند، میگذاشتند تلفن زنگ بزند و جواب نمیدادند. بهندرت در خانهشان را باز میکردند، پاکت نامههایشان را نمیگشودند. دیگر نامه نمینوشتند، سوار هیچ قطاری نمیشدند، تا میتوانستند کم بیرون میرفتند، دنیایشان فضای میان آن دیوارهای گچی میشد، دنیایی محصور که هوا در آن کم بود و بوی خاک میداد. آنها به خاک بازمیگشتند. هرگز صدایشان را بلند نمیکردند. و هرگز نگاهشان را بالا نمیگرفتند. روحشان دیگر قرین شادی یا اضطرار نمیشد. قلبشان دیگر نمیزد. مانند اشباح در زندگیشان قدم میزدند. دیگر خواب به چشمانشان راه پیدا نمیکرد. فلاکت جهان در گوششان طنینانداز نمیشد. خاطرهٔ موجودات عزیز آن مکان را ترک میکرد. جز فراموشی با چیزی آشنا نمیشدند. دیگر بهطور کامل جزئی از این جهان نبودند. دیگر یهودی نبودند، دیگر اتریشی نبودند یا آلمانی. تقدیر را شکست میدادند. دژشان تسخیرناپذیر میشد. به پیروزی دست مییافتند.»
حجم
۱۵۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۵۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه