کتاب روایت در پژوهش های علوم اجتماعی
معرفی کتاب روایت در پژوهش های علوم اجتماعی
کتاب روایت در پژوهش های علوم اجتماعی؛ معرفی روشهای کیفی نوشتهٔ باربارا زارنیوفسکا و ترجمهٔ حسن بودلایی و نرگس قلی زاده است و انتشارات اندیشه احسان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب روایت در پژوهش های علوم اجتماعی
روایت حالت رایجی از ارتباط است. مردم داستانهای زیادی را به منظور سرگرم کردن، تعلیم دادن، فراگیری و یا ارائه و دریافت، تفسیر و نقل میکنند. روایتها در دنیا بیشمارند و در تمام شئون زندگی بشری حضوری پر رنگ دارد. ممکن است یکی از دلایل طرفداری مشتاقانه از رویکرد روایت در علوم اجتماعی فایدۀ آن در تلقی روایت نمایشی بهعنوان رایجترین شکل زندگی اجتماعی باشد. بنابراین، اساتید، پژوهشگران و دانشجویان حوزههای مختلف علوم اجتماعی صرف نظر از زمینۀ تخصصی خود لازم است تا به روایت بهعنوان شکلی از زندگی اجتماعی، شکلی از دانش و شکلی از ارتباط توجه کند. همچنین روایت در واقع یک بدیل در تولید دانش برای نحلههای فکری اثباتگراست. تفاوت اصلی باز گذاشتن فضا و تفسیرهای متناقض است که در علم اثباتگرا نوعی گناه محسوب میشود و در عین حال یکی از فضیلتهای روایت به شمار میآید.
«روایت در پژوهشهای علوم اجتماعی» نوشتۀ باربارا زارنیوفسکا راهنمای جامعی برای اساتید و دانشجویان در استفاده از روششناسی روایتپژوهی بهعنوان یک ابزار پژوهشی به شمار میرود. این اثر در سال ۲۰۰۴ توسط انتشارات سیج به چاپ رسیده است. در واقع انتشارات سیج این کتاب را در راستای توسعه مجموعه کتبی در باب روشهای کیفی تحقیق برای دانشجویان و پژوهشگران و با رویکرد میانرشتهای و بینالمللی منتشر کرده است. به اعتقاد ناشر، ویژگی متمایز این اثر وجود تمارین دانشجویی مفید در پایان هر فصل است. همچنین نویسنده چارچوب منسجمی از بهکارگیری ابزارهای روایتپژوهی در قالب پژوهش کیفی را فراهم کرده است. ارائه تاریخچهای از توسعۀ رویکرد روایت در قالب علوم اجتماعی در فصل ابتدایی، بستر آشنایی خوانندگان را با متن فراهم میسازد. ساختار کتاب پیش رو به گونهای است که استفاده از روشها در مطالعات میدانی، تبیین چگونگی استفاده از رویکرد روایت در قالب پروژههای پژوهشی، خطمشیها در تفسیر روایتها و یک رویکرد دانشجومحور را معرفی میکند.
باربارا زارنیوفسکا نویسنده لهستانی این اثر، علاوه بر کرسی استادی خود در دانشگاه گوتنبرگ سوئد، بهعنوان استاد مدعو در دانشگاههای بروکسل و رم نیز به تدریس و فعالیت علمی میپردازد. او همچنین سابقۀ تدریس در دانشگاههای مختلف انگلستان، کانادا، آمریکا، اسکاتلند، آلمان و اتریش را نیز در کارنامۀ علمی خود دارد. زارنیوفسکا که غالباً بهعنوان یک پژوهشگر در زمینۀ سازمانها شناخته میشود، در پژوهشهای خود خصوصاً در زمینۀ روایتشناسی و مطالعات سازمانی رویکردی ساختارگرا دارد. او که به روششناسی، خصوصاً در تکنیکهای مطالعات میدانی علاقهمند است، از سال ۲۰۰۸ دستکم صاحب یکصد عنوان، اثر مکتوب و منتشر شده است.
زارنیوفسکا در سبک نگارش خود سعی در دخیل ساختن مخاطب دارد و مطالب خود را به نحوی که قابل دسترسی و کاربرد باشد بیان میکند. او در این کتاب از رویکردی ساختارگرا و فمنیستی استفاده کرده است. تخصص زارنیوفسکا در روایت و روایتشناسی باعث شده بخش زیادی از آثار او به زمینۀ روایت در پژوهشهای اجتماعی تخصیص یابد که، کتاب پیش رو یکی از بهترین نمونههای آن است.
اهمیت نگارش و نشر این کتاب به دلیل توجهی است که به موضوع روایت بهعنوان مقولهای فراتر از نظریات ادبی شده و پای آن را به حوزۀ علوم انسانی و علوم تجربی و به مثابه مبانی معرفتشناسی و همینطور یک روش تحقیق باز کرده است. در واقع روایت پژوهشی، شیوهای معتبر برای تولید دانش در علوم اجتماعی است. از طرفی در خصوص مبانی و روش تحقیق روایت، کمتر مطلب معتبری به زبان فارسی موجود است و از طرف دیگر ضرورت آشنایی و کاربرد روشهای تحقیق متناسب با ماهیت علوم اجتماعی، ضرورت ترجمه آثار معتبر در این حوزه را آشکار میسازد.
خواندن کتاب روایت در پژوهش های علوم اجتماعی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مخاطب اصلی این کتاب اساتید، دانشجویان و پژوهشگران حوزههای مختلف علوم اجتماعی از جمله جامعهشناسی، روانشناسی، مدیریت و اقتصاد است.
بخشی از کتاب روایت در پژوهش های علوم اجتماعی
«یکی از پر استنادترین سخنان نقل شده که نقش محوری روایتها در زندگی اجتماعی را نشان میدهد به رونالد بارتز (۱۹۱۵-۱۹۸۰)، منتقد ادبی و نشانهشناس فرانسوی تعلق دارد:
روایتها در دنیا بیشمارند. روایت ابتدا و پیش از هر چیز طیف متنوع و گستردهای از ژانرهای گوناگون است که خود در گسترۀ متنوعی از مسائل گوناگون پراکنیده شده. گویی همه چیز فراهم شده تا داستان زندگی بشر را به تصویر بکشند. از آنجا که روایت قادر است چه با بلاغت گفتاری یا نوشتاری، صور ثابت یا متحرک، ژست و چه با ترکیبی از همۀ این موارد منتقل شود، جلوه و ظهور آن را میتوان در همۀ گونههای ادبی از قبیل افسانه، اسطورهپردازی، قصههای خیالی، داستان، داستان کوتاه، حماسه، داستانهای تاریخی، تراژدی، درام، کمدی، نمایش روحوضی و حتی نقاشی... پنجرههای شیشه نگاره، سینما، داستانهای فکاهی، آیتمهای خبری و مکالمات روزمره مشاهده کرد. علاوهبراین، در میان چنین تنوع نامحدودی از اشکال ادبی، روایت در میان هر سن و سال، هر مکان و هر جامعهای وجود دارد. روایت با تاریخ اولیۀ بشر آغاز شده و جایی در تاریخ نبوده و البته مردمی هم نبودهاند که بدون روایت باشند. همۀ اقشار و همۀ گروههای افراد روایتهای خود را دارند... بدون ایجاد تمایز میان ادبیات خوب و بد، باید گفت که روایت مفهومی بینالمللی، فرا تاریخی و فرافرهنگی است و درست مثل خود زندگی، همواره وجود داشته است (بارتز، ۱۹۷۷: ۷۹).
بله، روایت مفهومی فراملیتی، فراتاریخی، و فرافرهنگی است و توجه به آن مسلماً به زمانی بسیار قبل از گفتههای بارتز در دهۀ ۷۰ میلادی باز میگردد. آغاز تحلیل روایت را میتوان به خوبی در مطالعات هرمونتیک انجیل، تلمود و قرآن مشاهده کرد. آثار معاصر در این خصوص معمولاً با یک اثر از نویسندۀ فرمالیست روسی، ولادمیر پراپ با نام ریختشناسی واژگان قصههای عامیانه در ۱۹۲۸ آغاز میشود. او در این اثر با دقت و موشکافانه به تحلیل همان موضوعی میپردازد که ما از آن با عنوان ساختار ضمنی قصههای عامیانه روسی یاد میکنیم. فرمالیستهای روسی و سپس پسافرمالیستهایی همچون میخائیل باختین توسعۀ تحلیل روایت را ادامه دادند، اما شهرت اساسی آن اولینبار در ۱۹۵۸ و با ترجمۀ کتاب ولادمیر پراپ به انگلیسی و فرانسه بهدست آمد. ویرایش دوم این کتاب به زبان انگلیسی در ۱۹۶۸ توجهات گستردهای را از داخل و خارج از حوزۀ نظریات ادبی به همراه داشت.»
حجم
۳۱۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۱۰ صفحه
حجم
۳۱۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۱۰ صفحه