کتاب پایان ندارد این آغاز
معرفی کتاب پایان ندارد این آغاز
کتاب پایان ندارد این آغاز نوشتهٔ ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) و ویراستهٔ متین یحیی زاده است. انتشارات ناران این مجموعه کاریکلماتور را منتشر کرده است.
درباره کتاب پایان ندارد این آغاز
کاریکلماتور فقط یکجور بازی با کلمات نیست؛ یعنی همین که چهار کلمه را کنار هم قرار دهید و یک شوخی داشته باشید، کاریکلماتور ننوشتهاید. این کلمهها هم باید تصویرسازی شود؛ یعنی کاری کنیم که خواننده، آن کلمه و فضایش را به چشم خود ببیند؛ به همین دلیل اسم این مدیوم را کاریکلماتور گذاشتهاند. با استفاده از کلمات میتوان یک تصویر کاریکاتوری ایجاد کرد. «محمدرضا روزبه» در کتاب «ادبیات معاصر ایران» نوشته است که کاریکلماتور، نوعی نثر ادبی شاعرانه است که در قالب جملات مقطع ارائه میشود و در واقع نوعی نقاشی با کلمات است. نویسنده در نوشتن اینگونه از نثر، از مکانیسمهای شاعرانهای همچون ایجاز، تصویرسازی، آشناییزدایی، طنز، بازی با کلمات، تداعی معانی و... استفاده میکند. کاریکلماتور را عضوی از خانوادهٔ طنز دانستهاند، اما در اصل یک گونهٔ ادبی است. استفاده از عنصر زیباسازی کلمات و نیز سوژههای روز، باعث توجهٔ بیشتر طنزپردازان به کاریکلماتور شده و در چند سال اخیر بهسرعت جای خود را در ادبیات باز کرده است. کاریکلماتور دارای دو ویژگی است؛ کوتاهی و وارونهدیدن. کتاب پایان ندارد این آغاز حاوی جلد سوم از یک مجموعه و نوشتهٔ ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) است.
خواندن کتاب پایان ندارد این آغاز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ کاریکلماتور پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پایان ندارد این آغاز
«برای گسترش فرهنگ حجاب، مسافران در پارک شهر، چادر زدند.
پاییز برای گلریزان به زورخانه رفت.
برای آزادی روحش، جان داد.
دست که دادم، برگهایش را بر زد و گفت؛ «خوشوقتم.»
تا فکری به سرم میزند، بیهوش میشوم.
وقتی دوری، در قلبم هستی و زمان نزدیکی در آغوشم.
برای رفتن پا لازم است و برای رسیدن، از درخت افتادن.
میوهها برای رسیدن، کورس گذاشتند.
پاییز به جنگل، سکه تمام بهار میزند.
تشنگی چشمانش را با سراب حجاب، سیر میکرد.
به پیشنهاد مربیام، نرمش در گفتگو را مدنظر گرفتم.
زخم «آب کشیدهام»، طاهر شد.
تکلیفش روشن بود، خاموشش کردم.
آهنگساز با «ترانه» حال میکرد.
یک «آن» دیدم که «این» نبود.
از یک وجب بالاتر از اوج، سقوط کردم.
هوا که «خوب» شد، برایش جایزه خریدم.
«حال» م که بههم میخورد، گذشتهام رو میآید.
برای سفر پیش از راه افتادن، گاگله میکنم.
راننده، مسافرهایی که به آخر خط رسیده بودند را «پیاده کرد.»
حجم
۲۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه
حجم
۲۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه