کتاب کوچینگ خود
معرفی کتاب کوچینگ خود
کتاب کوچینگ خود نوشتهٔ کیم الور و ترجمهٔ امیرمحمد پهلونژاد است. انتشارات نسل یاسان این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی شکوفایی رابطه با خود مبتنی بر تئوری انتخاب.
درباره کتاب کوچینگ خود
کتاب کوچینگ خود به ما در برقراری رابطۀ انسانی درست با خود کمک میکند. این کتاب بر اساس روانشناسیِ کنترل درونیِ «تئوری انتخاب» و مفاهیم پایۀ کوچینگ انتخاب و واقعیتدرمانی نوشته شده است. ویلیامِ گلسر فقید، مبدع واقعیتدرمانی و تئوری انتخاب بود. شباهتهایی بین مفاهیم اصلی نظریۀ انتخاب و مداخلات مبتنی بر آن (واقعیتدرمانی و کوچینگ انتخاب) با نظریههای «آدلر»ی، وجودی (ویکتور فرانکل)، مراجعمحور (کارل راجرز)، شناختی - رفتاری (آلبرت الیس) و حتی آموزههای اندیشمندان رواقی (مانند اپیکتتوس و سنکا) وجود دارد. نزدیکترین نظریۀ علمی روانشناسی به تئوری انتخاب (از دیدگاه نیازهای اساسی روانشناختی که تمرکز این کتاب است، نظریۀ خودتعیینگری است که ریچارد رایان و ادوارد دسی از بنیانگذاران آن بودهاند. کتاب حاضر، غیر از مقدمه، به هشت گفتار و دو پیوست تقسیم شده است. ساختار هر گفتار به این شکل است که موضوعات مربوط به آن بیان شده و در پایان هر گفتار و در جدولی، رفتارها و نگرشهایی که نباید و باید داشته باشیم، معرفی شده است. کیم الور بهزیبایی از تجربیات واقعی زندگیاش مثالهایی آورده است که برای درک مفاهیم و اصول بیانشده، بسیار مفید و کاربردی است. او در گفتارهایی که رابطه با خود را از منظر پنج نیاز درونی توصیف میکند، برای هر نیاز، سه حیطۀ مهم را معرفی کرده که در رابطه با خود بسیار مهم است. با او همراه شوید.
خواندن کتاب کوچینگ خود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کوچینگ خود
«آیا شما جزو آن دسته از افرادی هستید که «احترام» از همهچیز برایشان مهمتر و با اولویتتر است؟ آیا وقتی تصدیق و تأییدی را که مستحقش هستید، دریافت نمیکنید، آزرده و دلخور میشوید؟ آیا احساس میکنید طی عمرتان باید تغییر و بهبودی در این دنیا ایجاد کنید؟ آیا دوست دارید مُحِق باشید و حرف آخر را بزنید؟ آیا برایتان ضروری است که بعد از مرگتان، میراثی در این دنیا از خود بر جای بگذارید؟ آیا پیروزشدن برایتان مهم است؟ آیا تمرکزتان همیشه بر این است که مهارتهایتان را بهبود بدهید؟ آیا دوست دارید کنترل چیزهایی را که اطرافتان در حال وقوع است، در اختیار داشته باشید؟ هر انسانی با میزانی (شدتی) از نیاز به قدرت به دنیا میآید، اما اگر پاسخ شما به اکثر سؤالات بالا مثبت باشد، به احتمال زیاد، شدت نیاز به قدرت شما بالاتر از متوسط است.
سه شیوه برای ارضای نیاز به قدرت وجود دارد: ۱. قدرت روی دیگران، ۲. قدرت با دیگران و ۳. قدرتِ درون. در قدرت روی دیگران، شما سعی میکنید که همهچیز و همهکس را در اطرافتان کنترل کنید. در قدرت با دیگران، شما میتوانید با دیگران همکاری کنید تا هدف مشترکی را به سرانجام برسانید. در قدرت درون، شما میتوانید موهبتهای درونی، استعدادهای ذاتی و توانمندیهای ذاتی و اساسی درونی خود را کشف کنید و توسعه دهید و به دیگران خدمت کنید. شیوهٔ اول ارضای قدرت، مسئولانه نیست؛ زیرا وقتی دیگران را کنترل میکنید، مانع از آن میشوید که آنها بتوانند نیازهایشان را ارضا کنند. روش دوم، راهی مشروع است، اما نیازمند چیزی است که شما اساساً روی آن کنترل ندارید و آن، همکاری دیگران است. اگر هدفمان این باشد که رابطه با خودمان را بهبود بدهیم، باید بر روش سوم (قدرت درون) تمرکز کنیم تا بتوانیم میزان رضایتمندی خود را از ارضای نیاز به قدرت افزایش بدهیم.
وقتی از میزان ارضای نیاز به قدرت خود رضایتمندی کمی داشته باشید، ممکن است احساس کوچکبودن پیدا کنید؛ زیرا هر کاری که میکنید، اثر خیلی کمی دارد. حتی ممکن است فکر کنید که هیچکس به شما توجهی نمیکند. در چنین زمانهایی، ممکن است نسبت به موفقیتهای دیگران حسادت کنید. حتی ممکن است فکر کنید بابت کارهایی که انجام میدهید، مورد بیاحترامی قرار گرفتهاید یا بهاندازهٔ کافی از شما قدردانی نمیشود. رضایتنداشتن از ارضای نیاز به قدرت، میتواند باعث شود که کنترل اوضاع زندگی از دستتان خارج شود و نگران زندگیتان شوید. سطح رضایتتان را از میزان ارضای نیاز به قدرت خود اندازهگیری کنید. آیا میزان رضایت شما از ارضای این نیاز، با شدت این نیاز (قدرت) همخوانی دارد؟ یا باید کار و فعالیت بیشتری انجام بدهید تا رضایت شما از ارضای این نیاز بیشتر شود؟»
حجم
۹۶۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۶۳ صفحه
حجم
۹۶۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۶۳ صفحه