دانلود و خرید کتاب ماجراهای ویلیام هوک محمدفرید مشهدی
تصویر جلد کتاب ماجراهای ویلیام هوک

کتاب ماجراهای ویلیام هوک

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب ماجراهای ویلیام هوک

کتاب ماجراهای ویلیام هوک نوشته محمدفرید مشهدی است. این کتاب ماجرای یک کارآگاه حرفه‌ای به‌نام ویلیام هوک است که درگیر پرونده‌ای پیچیده می‌شود.

درباره کتاب ماجراهای ویلیام هوک

داستان این رمان درباره پسری جوانی به‌نام آقای پیترسون است. او در آغاز داستان به پیشنهاد دکتر روان‌شناسش تصمیم می‌گیرد به سفر یک ماهه برود. او راه می‌افتد و سوار بخش درجه یک قطار می‌شود. او در قطار متوجه می‌شود یک نمایش قرار است قطار اجرا شود. او به سمت واگن می‌رود، آن‌جا متوجه می‌شود مهمان افتخاری نمایش است و مرد مرموزی کنار او می‌نشیند و فقط راوی داستان و مرد مرموزش که کنارش نشسته است از ماجرای نمایش خبر ندارند. او می‌فهمد این نمایش درباره یک مرد و همسرش است. همسر او سال‌ها پیش خیانت کرده است و حالا مرد فهمیده است و باید برای این احساسش راهی پیدا کند. 

نمایش تمام می‌شود و تصمیم مرد مشخص نمی‌شود و هم‌چنین مشخص نمی‌شود که زن چه خیانتی کرده است. داستان شروع می‌شود و پسر راوی داستان درگیر یک ماجرای پیچیده شده است. او برای حل این معما به‌سراغ ویلیام هوک می‌رود. 

خواندن کتاب ماجراهای ویلیام هوک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستان‌های پلیسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ماجراهای ویلیام هوک

- همان طور که خودت هم می‌دانی، یکی از بهترین راه‌های فراموش کردنِ خاطراتِ بد، رفتن به مسافرت و سیر و سیاحت است. اینکه چرا لندن را انتخاب کرده‌ام، برمی‌گردد به جوانی‌های خودم، جیمز. حتماً وقتی بین این‌همه روستای خلوت و سرسبز، شهر صنعتی و پر ازدحامی مثل لندن را برای مقصدت اعلام کردم، خیلی تعجّب کردی... معلوم نیست چه فکرهایی هم درباره‌ی پدرت کرده‌ای. ولی برای اینکه بدانی می‌گویم؛ لندن برای من، شهر خاطرات زیبای دوران جوانی و یادآور شور و شوق‌های بسیارِ دوران دبیرستان است... من فقط چهار سال در آن شهر بودم، امّا به‌جرئت می‌توانم از آن چهار سال به بهترین دوران جوانی‌ام یاد کنم... لندن یک شهر جادوئی‌ست، پسرم... و جادوی آن، افراد بسیاری را مسحورِ خود ساخته... توی آن شهر، چیزهای زیادی پیدا می‌کنی که بتوانند حواست را به خودشان معطوف کنند. مطمئنم در این سفر، حسابی عوض می‌شوی؛ درست مثل من.

بعد از گفتن این حرف‌ها، مجدداً بر فضای کتابخانه سکوت سنگینی حاکم شد که تعجّب و (اندکی) محبت در هوایش درهم آمیخته بودند. مسخره است؛ هیچ‌وقت گمان نمی‌کردم روزی من و پدرم درباره‌ی روزهای جوانیِ او خوش‌وبش کنیم.

در میان سکوت، به قوهای سفیدی که دسته‌دسته به استخر بزرگِ باغ پشتی بازمی‌گشتند، خیره شدم و دوباره یاد کودکی‌های گم‌شده‌ام افتادم. بعد از اتفاقی که دو ماه پیش افتاد، این، طولانی‌ترین زمانی بوده که دائماً به آن دوران فکر می‌کنم.

برخلاف اغلب مردم که «جوانی» را بهترین دوره‌ی زندگی می‌دانند، به نظر من، این «کودکی»‌ست که سرشار از روح زندگی‌ست و فلسفه‌ای دارد که به‌تدریج با بزرگ شدنِ فرد، این فلسفه از خاطرش پاک می‌شود.

به هر صورت، پدر آنچه را که مدّت‌ها در دل داشت، با من در میان گذاشته بود و اکنون می‌توانستم آثار آسودگیِ خاطر را در تک‌تک خطوطِ چهره‌اش بخوانم. طنین قدم‌هایش در اتاق پیچید و به‌طرف من آمد؛ درست در مقابلم ایستاد. مدّت‌ها بود که از فاصله‌ی به این نزدیکی به چهره‌ی پدرم خیره نشده بودم. هری! چینه و چروک‌هایش خیلی بیشتر از آن مقداری بود که تصوّر می‌کردم و چطور ممکن بود که در طولِ این دو ماه، متوجّه گود افتادگیِ عمیقِ پای چشمانش نشده باشم؟

در حالی که خشم و نفرت از خود و محبت و علاقه نسبت به پدر در درونم شعله‌ور می‌شد؛ کلمه‌ی ساده‌ای را که در عین اختصار، بیانگر همه‌ی آن چیزی بود که می‌توانستم در طول اقامت اخیرم در عمارت ولز به او بگویم، به زبان آوردم:

- متشکرم.


نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۱۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۶۷ صفحه

حجم

۲۱۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۶۷ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان