کتاب محرک ها
معرفی کتاب محرک ها
کتاب «محرک ها» نوشتۀ مارشال گلداسمیت و مارک ریتر و ترجمۀ بهنام براتی است و انتشارات اندیشه احسان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب محرک ها
اولین سؤالی که خواننده با دیدن عنوان کتاب به ذهنش میرسد این است که منظور از محرکها چیست. محرک به زبان ساده همان چیزی است که رفتار انسانها را شکل میدهد. افراد همواره توسط محیط، مردم، اتفاقات و شرایط تحریک میشوند و ازآنجاییکه آنها غیرمنتظره هستند تصور این است از کنترل خارج هستند و افراد مجبورند تسلیم شرایط شوند اما نویسندۀ کتاب، دکتر مارشال گلداسمیت این را نمیپذیرد و معتقد است انسانها با داشتن قدرت انتخاب و اختیار میتوانند با آگاهی و تکیه بر روانشناسی کنترل درونی بر محرکها غلبه و تغییر مثبت، معنادار و ماندگار ایجاد کنند.
دکتر مارشال گلداسمیت، در کتاب محرکها دو سؤال را مطرح و به آن پاسخ میدهد؛ اینکه «چرا نمیتوانیم به آن کسی که میخواهیم باشیم تبدیل شویم؟» و سپس «برای دستیابی به این تغییر به چه چیزهایی نیاز داریم؟» او کمک میکند تا افراد بتوانند راه اجتنابکردن از محرکهای منفی را پیدا کنند و بر روی محرکهایی که بهترینِ آنها را بیرون میکشد کار کنند.
امروزه کوچینگ بهعنوان یک شغل تخصصی در جهان شناخته شده است و در ایران نیز استفاده از این خدمات گسترش پیدا کرده است. کوچینگ یا مربیگری به افراد کمک میکند تا برای ایجاد تغییر ماندگار و معنادار، هدفگذاری مؤثری انجام دهند و از توانمندیهای خود بهره ببرند؛ بنابراین خواندن این کتاب مانند جلسههای کوچینگ با برترین کوچ یا مربی مدیران ارشد در جهان است. سازمانها معمولاً میخواهند یاد بگیرند تا بتوانند بهتر عمل کنند. این کتاب به آنها کمک میکند رفتارهای قدیمی را تغییر دهند تا نتایج بهتری بگیرند. او در کتاب محرکها، روشهای ساده و مؤثری را ارائه میکند تا مدیران معنای بزرگتری را از روابط بینفردی بیرون بکشند و نتایج بزرگی را طریق راهبری مثبت به دست بیاورند.
کتاب محرکها یک ابزار آگاهی است. هم مدیران عامل را هدایت میکند که چطور رهبران موفقتری باشند، هم چطور همهٔ افراد بتوانند تبدیل به کسی شوند که واقعاً میخواهند؛ بنابراین این کتاب تنها برای رهبران حوزهٔ کسبوکار نوشته نشده است، او راهی روشن برای توسعۀ هر کسی که بخواهد تغییری مثبت در زندگیاش ایجاد کند، فراهم میکند.
خواندن کتاب محرک ها را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران کتابهای توسعۀ فردی، روانشناسی و موفقیت و تمام مدیران حوزۀ کسبوکار پیشنهاد میکنیم.
درباره مارشال گلداسمیت
مارشال گلداسمیت، نویسنده آمریکایی و مدرس حوزه مدیریت و رهبری، در سال ۱۹۴۹ در کنتاکی آمریکا به دنیا آمد. او ابتدا در رشته ریاضیات اقتصادی تحصیل کرد، بعد از آن مدرک MBA خود را از دانشکده کسبوکار Kelley در دانشگاه ایندیانا و مدرک دکتری را از دانشکده مدیریت اندرسون دانشگاه UCLA دریافت کرد. مارشال گلداسمیت از سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۰ در دانشگاه بهعنوان استاد فعالیت میکرد. آشنایی او با پاول هرسی باعث شد به آموزش عملی مدیریت علاقه پیدا کند. اولین کتاب او «خلق رفتارهای ماندگار» است که در فهرست کتابهای پرفروش والاستریت ژورنال و نیویورکتایمز قرار گرفت. بعد از آن کتاب «این کافی نیست» را نوشت که برندۀ جایزه بهترین کتاب کسبوکار سال از سوی بنیاد هارولد لانگمن شد. از میان آثار برجستۀ او میتوان به «آنچه را که تو را به اینجا آورده، نخواهد توانست تو را به آنجا ببرد»، «رهبر آینده»، «دستنوشتهٔ رهبری»، «سرمایهگذاری رهبری»، «مدیریت آینده ۲»، «زنان چگونه برمیخیزند: ۱۲ عادتی که شما را از ارتقاء شغلی، ترفیع یا شغل بعدی خود باز میدارد، بشکنید»، «زندگی بهدستآمده: پشیمانی را از دست بدهید، تحقق را انتخاب کنید»، «موجو: چگونه آن را به دست آوریم، چگونه آن را حفظ کنیم، چگونه آن را در صورت ازدستدادن برگردانیم.» اشاره کرد. کتابهای او به ۳۲ زبان ترجمه شده است. در مراسم دوسالانه Thinkers ۵۰ که توسط مجله هاروارد بیزینس ریویو برگزار میشود، مارشال گلداسمیت بهعنوان متفکر شماره ۱ رهبری در جهان و متفکر شماره ۷تجارت در جهان شناخته شد.
بخشی از کتاب محرکها
«هر چیزی که در این کتاب قصد دارم پیشنهاد کنم کار میکند، نه اینکه «یه جورایی کار میکنه» یا «گاهی کار میکنه»، کار میکند. پیشنهادهای من به شما کمک خواهد کرد که بفهمید چطور شکاف بین «خود آرمانی» و «خود واقعی» تان را ببندید. اگرچه، این بدان معنی نیست که شما چنین خواهید کرد. افرادی که نوشتههای مرا میخوانند گاهی به من میگویند «اینکه عین عقیل سلیم است. من چیزی اینجا نخواندم که ندانم.» این انتقاد پیشفرض بیشتر کتابهای پنددهنده است (شما همین الان هم ممکن است به آن فکر کنید). پاسخم همیشه در فکرم این است که: «درست است، اما شرط میبندم که چیزهای زیادی هست که اینجا میخوانید و همچنان انجام نمیدهید.» اگر تابهحال به یک سمینار یا یک برنامه بازپروری سازمانی رفته باشید که همه شرکتکنندهها متفقالقول هستند که قدم بعدی چیست - و یک سال بعد هیچچیزی تغییر نکرده است - میدانید که بین فهمیدن و انجامدادن تفاوت وجود دارد. فقط بهخاطر اینکه افراد میفهمند که چه باید بکنند، ضمانتی نمیدهد که واقعاً آن را انجام خواهند داد. این باور محرک سردرگمی است.»
حجم
۴۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۱۰ صفحه
حجم
۴۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۱۰ صفحه