کتاب مذاکره
معرفی کتاب مذاکره
کتاب مذاکره نوشتهٔ تام هورن و ترجمهٔ محمدهادی کشاورزی است و انتشارات دیده بان قلم فرتاک آن را منتشر کرده است. مهارتها و تکنیکهای روزمره؛ ده گام اساسی و آسان برای توجیه و مذاکره در دنیای واقعی و موقعیتهای روزمره در محل کار یا خانه در این کتاب آمده است.
درباره کتاب مذاکره
مذاکره، فرآیندی است که در زندگی روزمره و حتی در محیط کار بسیار اساسی و حیاتی است. برای هر شخصی که میخواهد در زندگی خود موفق شود، یادگیری مهارتهای مذاکره بسیار مهم است. این مهارتها برای افرادی که در حوزهٔ کاری خود با دیگران در تعامل هستند، اهمیت بیشتری پیدا میکنند.
یادگیری مذاکره به شما کمک میکند تا بتوانید به بهترین شکل ممکن با دیگران ارتباط برقرار کنید و بهراحتی با مشکلات و مسائل روبرو شده، آنها را حل کنید. همچنین، مهارتهای مذاکره به شما کمک میکنند تا با دیگران به بهترین شکل ممکن همکاری کنید و روابطی مؤثر و مثبت با آنها برقرار نمایید.
علاوه بر این، یادگیری مذاکره به شما کمک میکند تا بهترین قیمتها و شرایط را در معاملات خود بهدست آورید و با دیگران در مورد مسائل مختلف به بهترین شکل ممکن مذاکره کنید. در کل، یادگیری مهارتهای مذاکره میتواند در تمامی جنبههای زندگی به شما کمک کند و باعث موفقیت و پیشرفت شما در هر حوزهای شود.
همچنین، یادگیری مذاکره به شما کمک میکند تا در موقعیتهایی که قرار است با دیگران مذاکره کنید، بهطور مؤثر و با اعتمادبهنفس عمل نمایید. این مهارتها به شما کمک میکنند تا در موقعیتهایی که قرار است با دیگران مذاکره کنید، به بهترین شکل ممکن با آنها برخورد کنید و برای خود و دیگران نتایج مثبت به دست آورید. در نهایت، یادگیری مهارتهای مذاکره میتواند به شما کمک کند تا به بهترین شکل ممکن با دیگران در ارتباط باشید و باعث بهبود روابط شما با دیگران شود.
این کتاب دربارهٔ مذاکره و هنر مذاکره است. در این کتاب، نویسنده به شیوههای مختلف مذاکره، تکنیکهای مفید و روشهای کارآمد برای انجام مذاکرات با موفقیت میپردازد. همچنین، این کتاب به خوانندگان کمک میکند تا در موقعیتهای مختلفی مانند مذاکرات تجاری، روابط شخصی، مذاکرات خانوادگی و غیره، بهترین تصمیمات را بگیرند و به نتیجهای مطلوب برسند.
هدف از ارائهٔ این کتاب، ارائهٔ روشهای کاربردی و نوین در حوزهٔ مذاکره است. با توجه به تجربهٔ شما در زمینهٔ مدیریت منابع انسانی و نیاز شرکتها به مدیرانی که در فرایندهای مذاکره توانایی دارند، این کتاب به عنوان یک راهنمای کاربردی برای افرادی که در این حوزه فعالیت میکنند، طراحی شده است.
خواندن کتاب مذاکره را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به هر کسی که قصد دارد در موقعیتهای مختلفی بهترین تصمیمات را بگیرد و و مذاکرات خود را بهبود بخشد، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مذاکره
«یادم میآید وقتی خیلی جوان بودم، با پدرم میرفتیم تا ماشینهای «نو» را ببینیم، امیدوار بودیم «جالوپی قدیمی» را با یک «جالوپی قدیمی» از نوع جدیدتر عوض کنیم، ما با تهیهٔ فهرستی از تمام نمایندگیهای خودرویی شروع کردیم که قرار بود از آنها بازدید کنیم. برخی از آنها، او میدانست اتومبیلهایی دارند که کمی خارجازمحدودهٔ قیمت او هستند؛ (اما او میخواست بههرحال برود و نگاه کند.) برخی از آنها محکزده شدند و معتمد او قرار گرفتند، او میدانست که با یک فروشندهٔ معتمد، معاملهٔ خوبی انجام خواهد شد. برخی از آنها را کاملاً دوست نداشت یا از ظاهرشان خوشش نمیآمد؛ اما فکر میکرد بههرحال باید تحقیق کند، پدرم مکانیکی بود که روی ماشینآلات صنعتی کار میکرد و ایدهٔ خوبی دربارهٔ ظاهر و صدای یک موتور خوب داشت. او همچنین در مدیریت، پول بسیارخوب بود و قبل از ترک خانه در آنروز، بودجهٔ مشخصی برای یک ماشین در نظر گرفت. تقریباً انگار فصل قبل، دربارهٔ آمادهسازی خوانده بود.
به اولین نمایندگی رسیدیم که چند مدل بسیار گرانقیمت داشت، نمیتوانستم ماشینهایی را بخرم. فروشنده آمد، با شوخیهای مشتاقانهٔ خود شروع کرد و به نشاندادن برخی از وسایلنقلیه که امیدوار بودند در آنروز یک کمیسیون سالم بسازند، درحالیکه پدرم زیر کاپوت را نگاه میکرد، لاستیکها را لگد میزد و دربارهٔ مسافت پیموده شده و مصرف سوخت با فروشنده صحبت میکرد، من روی صندلی راننده نشستم و خودم را راحت کردم. میتوانستم قسمت نرم روی فرمان را حس کنم، صفحهها و دکمههای بسیار مدرن را ببینم و تودوزی چرمی را در این ماشین زیبا حس کنم. بعد از نگاهکردن به چند نمونهٔ دیگر، بیشتروبیشتر دربارهٔ وسیلهنقلیهٔ جدیدی هیجانزده میشدم که قرار بود داشته باشیم. قبلاً فراموش کرده بودم که اینجا اولین مکانی بود که میرفتیم و پدرم قصد نداشت هیچکدام از این ماشینهایی را بخرد که ما به آنها نگاه میکردیم. از قبل میتوانستم تصور کنم که با این سواری جدید و شیک به مدرسه بروم و چگونه حسادت، همهٔ دوستانم را برمیانگیزد؟
وقتی پدرم دستم را گرفت تا ما را به مقصد بعدی هدایت کند، چهرهای مأیوسشده داشتم. وقتی او به من توصیههای بسیار ارزشمندی میکرد، گوش دادم. او گفت که بهتر است هنگام خرید یک ماشین یا هرچیز دیگری، باید بهنظر برسی که در ابتدا آنقدرها به آن علاقه نداری. مهم این بود که کمی سرمایهگذارینشده بهنظر برسید و انگار گزینههای دیگری دارید. درایننوع مذاکره، ما باید بهیاد بیاوریم که فروشنده واقعاً میخواست ماشین را با بالاترین قیمت ممکن بفروشد تا بتواند بیشترین پورسانت ممکن را داشته باشد. هدف آنها، این بود که این نمونه دربارهٔ بیشتر فروشندگان خودروی امروز است. هدف ما، این بود که ماشین را با کمترین قیمت ممکن تهیه کنیم تا کمی در هزینهٔ ما صرفهجویی شود. اگر بهنظر میرسید که ما خیلی مشتاق خرید ماشین هستیم، در موقعیت خیلیخوبی برای شروع فرآیند چانهزنی نخواهیم بود. بهتر است درایننوع مذاکره سعی کنیم، احساسات خود را پنهان نگه داریم و بهنظر برسد که از رفتن خوشحال هستیم، حتی اگر واقعاً چنین احساسی نداریم. آنروز، درس ارزشمندی گرفتم.»
حجم
۱۰۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
حجم
۱۰۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه