دانلود و خرید کتاب خاطرات خون آشام، رستگاری (جلد دوم؛ طلسم جاودانگی) ال. جی. اسمیت ترجمه عاطفه حاجی آقایی
تصویر جلد کتاب خاطرات خون آشام، رستگاری (جلد دوم؛ طلسم جاودانگی)

کتاب خاطرات خون آشام، رستگاری (جلد دوم؛ طلسم جاودانگی)

معرفی کتاب خاطرات خون آشام، رستگاری (جلد دوم؛ طلسم جاودانگی)

کتاب خاطرات خون آشام، رستگاری (جلد دوم؛ طلسم جاودانگی) نوشتهٔ ال. جی. اسمیت و ترجمهٔ عاطفه حاجی آقایی است. نشر ویدا این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان برای نوجوانان نوشته شده و جزو مجموعهٔ «خاطرات خون‌آشام؛ سه‌گانهٔ رستگاری» است.

درباره کتاب خاطرات خون آشام، رستگاری (جلد دوم؛ طلسم جاودانگی)

کتاب خاطرات خون آشام، رستگاری (جلد دوم؛ طلسم جاودانگی) که رمانی برای نوجوانان است، ۳۴ فصل دارد. در این رمان جنگی حماسی در راه است؛ جنگی که نه‌تنها سرنوشت «الینا» بلکه سرنوشت تمام دنیایش را مشخص می کند. از وقتی که در قلب عشق حقیقی‌اش «استفان» چوبی فرو کردند، همه‌چیز برای الینا عوض شد. استفان به دام دانشمندی افتاد که با کمک مهندسیِ ژنتیک، نژاد جدیدی از خون‌آشامانِ تغییریافته ساخته است تا بر دنیای ماوراءالطبیعه حکومت کند. چون این دانشمند قصد دارد تمام خون‌آشامان طبیعی باقی‌مانده در دنیا را از میان بردارد، انتظار می‌رود «دیمن» هدف بعدی او باشد؛ به همین دلیل باید عجله کنند و پیش از آنکه این موجودات عجیب به تمام کسانی که الینا عاشقشان است آسیب بزنند، نقطهٔ ضعفشان را پیدا کنند. با آن‌ها همراه شوید در زمانی به قلم ال. جی. اسمیت.

خواندن کتاب خاطرات خون آشام، رستگاری (جلد دوم؛ طلسم جاودانگی) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خاطرات خون آشام، رستگاری (جلد دوم؛ طلسم جاودانگی)

«از وقتی دیمن و الینا، جک را در سوئیس کشته بودند، سه هفته گذشته بود. از آن موقع، هیچ‌کدام نتوانسته بودند حتی یک ثانیه روی چیزی به‌جز تدارکات عروسی بانی تمرکز کنند. مت با خودش فکر کرد، و حالا هم روز زیبای جشن است. همه با هم بودند؛ امن‌وامان.

آسمان آبی و صاف بود و فقط چند ابر کوچک و پُف‌پُفی سفید دیده می‌شد. پرنده‌ها روی درخت‌ها آواز می‌خواندند... چهچهه‌های بلندِ چرخ‌ریسکیان و سه صدای کوتاه هم از شبگرد شرقی. بنفشه‌های مرغزار نیلی روی چمن زیر پایش شکوفه کرده بودند. مت انگشتی توی یقه‌اش کشید و آنجایی را که به پانسمان گلویش فشار می‌آورد، درست کرد.

اسپنسر رو به جرد که کنارش بود، زمزمه کرد: «رفیق، اگه حلقه رو فراموش کنی، زاندر می‌کشدت.»

جرد هم زیرلب گفت: «زاندر رو ولش کن، شای اول می‌کشدم. بهم گفت بهتره یه کم مسئولیت‌پذیر باشی. به‌هرحال فراموش نکردم، فقط نمی‌تونم پیداش کنم.» سراسیمه داشت جیب‌هایش را می‌گشت و موهای پرپشتش روی پیشانی‌اش ریخته بودند.

مت سعی کرد چشم‌غره نرود. افتخار می‌کرد از طرف زاندر تنها کسی در عروسی‌ست که گرگینه نیست. گرگینه‌ها مردان معرکه‌ای برای بازی گروهی فوتبال، شبگردی در بارها یا متحدان معرکه‌ای در مبارزه بودند. برای مراسم رسمی؟ حس می‌کرد تمام سه هفتهٔ گذشته را صرفِ مراقبت از یک گروه بچهٔ درحالِ‌رشد کرده بود. هرچند مهمانی مجردی جالب‌شان کابوسِ پوشیدنِ کت‌وشلوارِ رسمی را جبران کرده بود.

رو به جرد زمزمه کرد: «جیب توی کتت رو بگرد!»

جرد توی کتش را گشت و زود لبخندی زد؛ لبخندی بزرگ با چالِ گونه.

ـ ممنونم مت.

مارکوس از کنارش زمزمه کرد: «بازنده.» جرد غرید و با کفِ دست کوبید پشت کلهٔ مارکوس.

مت نجوا کرد: «تمومش کنید!» پسرها کنارش صاف و بی‌حرکت شدند، زاندر آمد، به جمع‌شان پیوست، لبخند مضطربی زد و موهای بور روشنش را از جلوی چشم‌هایش کنار زد.

چنگِ سلتی نواخته شد و هرکس آمده بود، ایستاد.

خواهران بزرگ‌ترِ بانی اول از همه با صورت‌هایی زیبا، در لباس صورتی گل‌رُزی وارد مسیر شدند. بعد از آن شای، دومین فرماندهٔ زاندر، با پوزخندی رو به جرد وارد شد و کنار خواهران بانی ایستاد. مردیت قدبلند، باریک و ظریف با سر افراشته پشت سرش وارد شد. بعد الینا آمد، با موهای طلایی که عقب کشیده بود و لبخند ملایمی

روی صورتش.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۱۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۱۶ صفحه

حجم

۲۱۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۱۶ صفحه

قیمت:
۱۷۲,۰۰۰
تومان